کتاب و کتابخوانی آینه تمام نمای رشد مدنیت و فرهنگ و تمدن بشری است. هر جامعه ای که خواهان پیشرفت و توسعه است و سر آن دارد تا در چرخه تکامل و پیشرفت قرار گیرد، الزاما باید برای این مولفه تعیین کننده، ارج و اعتبار شایسته ای قائل شود. تغافل از این امر موجب می شود که جامعه در عرصه فرهنگ و تمدن ارج و اعتباری نداشته باشد و از صدرنشینی دور افتد.
از همین رو، دست اندکاران و طراحان سیاستهای کلان کشورهای مختلف، کوشش می کنند که در برنامه های خود برای مقوله فرهنگ بهای لازم را قائل شوند. شناخت فرهنگ ملی و ایستارهای تعیین کننده آن، تعامل و تعاطی فرهنگ هر کشور و فرهنگ های بیگانه، همخوانی یا همخوان نبودن آن با جریانهای فرهنگی جهان، جایگاه آن در عرصه فرهنگ جهانی، رابطه فرهنگ ملی و توسعه و ....... از عمده ترین مسائلی اند که در این جریان مدنظر قرار می گیرند. چراکه گسترده ترین و تعیین کننده ترین ابزار فرهنگی از دیرباز تاکنون کتاب بوده و هست.
رشد صنعتی جهان همخوان با رشد تولید کتاب است. اگرچه، در بسیاری از موارد، تأثیر شگرف صنعت بر تولید کتاب، مدنظر محققان قرار می گیرد؛ اما مسأله را به گونه ای دیگر نیز می توان تبیین و تفسیر کرد. به هر میزان که بشر در رشد صنعت چاپ و به تبع آن کتابخوانی، توفیق یافته است، از رشد صنعتی نیز بهره مند شده است.
دگردیسی فکری و اندیشه ای بشر از زمانی آغاز شد که صنعت چاپ پا به عرصه وجود نهاد. به هر میزان که این صنعت به تکامل و پیشرفت دست یافت، به همان اندازه نیز، دگرگونی و تحول در ساحت فکر و اندیشه آدمی حادث شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی که اساسی ترین هدف آن تعالی انسان بر مبنای تعالیم اسلام است، در حقیقت جامعه اسلامی در مرحله گذار و تحولی فرهنگی به سر می برد. فراگیر شدن ابزارهای ارتباطی، گسترش مراکز تعلیم و تربیت و استقبال عمومی از سوادآموزی ابزار و نشانه های این مرحله گذار است. هرچه شتاب جامعه را در گذار از این مرحله سرعت بخشیم، به توفیق جدی تری دست یافته ایم.
وسعت جغرافیایی و پراکندگی شهرهای ایران، دشواری دسترسی به کتاب را تشدید می کند. از این رو، در طراحی برنامه های توزیع و عرضه کتاب می باید حتما این نکته مدنظر قرار گیرد. تمرکز مراکز فرهنگی اعم از دانشگاهها، نمایشگاههای کتاب و دستگاههای چاپ و نشر در تهران موجب شده است که شهرهای دیگر نتوانند به اندازه مرکز از این نعمت استفاده کنند.
به نظر می رسد که صنعت چاپ کتاب در جهان صنعتی در حال تحولی جدی و جدید است. ورود رایانه در تمامی عرصه های حیات، در وضعیت کتاب و کتابخوانی نیز تأثیر شگرفی نهاده است. کشورهای صنعتی جهان امروز در صددند که از این دستاورد شگفت بشری، مطلوب ترین استفاده ها را بکنند. یکی از این استفاده های مطلوب تأسیس کتابخانه های کامپیوتری است. بعضی از کتابخانه های بزرگ جهان در برنامه ریزی های آتی خود قصد آن دارند تا کتابهای موجود خود را در حافظه کامپیوتر جا دهند و به مدد آن، قلمرو فعالیت خود را بیش از پیش گسترده تر و کاراتر کنند. بی شک عملی شدن طرحهای آغاز شده، موجب تحولی نوین می شوند و بر سرنوشت جامعه انسانی تأثیری شگفت برجا خواهند نهاد.
وارد شدن در این عرصه ها حتی در کشورهای صنعتی که مردم توان خرید بالایی دارند، وظیفه دولت است. در کشور ایران مشکلات اقتصادی، که کمابیش قشر کتابخوان با آن درگیر است، باعث شده است به سبب هزینه اقتصادی بالا، عملا بخش خصوصی را اگر تمایلی هم به وارد شدن در این عرصه ها داشته باشد، از این حضور باز دارد.
دولت باید طرحهای هزینه بر، ولی پربازده را از هم اکنون در دستور کار خود قرار دهد تا از قافله جهانی کتاب عقب نماند. هرگونه سهل انگاری موجب زیانهایی خواهد شد که جبران آن غیرممکن است. اگر این پیشرفتها را ندیده بگیریم، ضرورتهای علمی در سطح جهانی، در چند سال اینده ما را مجبور می کند تا برای سازماندهی و تأسیس چنین مراکزی اقدام کنیم. در این صورت، هزینه آن به اندازه ای خواهد بود که فشار مالی سنگینی بر دولت وارد خواهد کرد.
اشتراک این نوع کتابخانه ها برای همگان ضرورت است؛ از محققی که با اسناد و متون و تجربه های دانشگاهی سر و کار دارد، تا کسی که خواهان متون آموزشی و تفریحی بسیار ساده است.
درهم پیچسده شدن کلاف زندگی بشر امروزی با تکنولوژی، روز به روز ابعاد گسترده تری می یابد و ملاکهای تبیین و توضیح وضعیت جوامع نیز با این جوامع نیز با این تحولات دچار دگرگونی می شوند؛ تا به آنجا که یکی از مولفه هایی که به اعتبار آن جوامع را طبقه بندی می کنند، میزان بهره وری مردم از امکانات تکنولوژی فرهنگی است. این مقوله امری است که دخالت دولت را می طلبد.
ما وارث دینی هستیم که معجزه آن کتاب است. وظیفه دینی ایجاب می کند تا برای کتاب و کتابخوانی ارج و اعتبار قائل شویم و به صورت مستمر و پیگیر گسترش این امر را مدنظر قرار دهیم. توجه جدی به مسأله کتاب و کتابخوانی و مشکلات آن باید ما را به تأمل و تعمق بیشتر در باب کارهای لنجام شده و برنامه های آتی وادار کند و از تبلیغات و کارهای زودگذر و کم نتیجه جدا حذر کنیم و به امور و مسائل بنیادی در این زمینه بپردازیم.