رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی
اعلام حكومت نظامي در اصفهان به دنبال تظاهرات گسترده ضد رژيم در اين شهر (1357ش)
در پي گسترش مبارزات مردم مسلمان ايران عليه رژيم شاه، تظاهرات وسيعي در اصفهان به وقوع پيوست و مردم اين شهر به طور همهجانبه و گسترده، وارد عرصه مبارزه براي ساقط كردن رژيم شاه شدند. گستردگي و اهميت تظاهرات و مبارزات مردم اصفهان به حدي بود كه رژيم شاه وحشتزده شد و در اصفهان حكومت نظامي برقرار كرد.
عزل محرمانه دكتر محمد مصدق از نخست وزيری توسط محمدرضا شاه پهلوی (1332 ش)
در حالي كه مصدق سرگرم اقدامات لازم و ضروري براي بقاي خود بود، دولتهاي انگلستان و آمريكا با ايادي دربار پهلوي، دست به هم داده، نقشه سرنگوني حكومت را طراحي و آماده اجرا كرده بودند. در روز 22 مرداد 1332، محمدرضا پهلوي، به طور محرمانه دكتر محمد مصدق را از نخستوزيري عزل كرد و سرلشكر زاهدي را به نخستوزيري برگزيد. اين تصميم بر اساس توصيه دولتهاي آمريكا و انگليس انجام شد، زيرا دولت مصدق با حمايت مردم، نفتِ ايران را ملي كرده بود كه عملي مخالف منافع استعماري به شمار ميرفت. هرچند در اين ميان، مصدق با درخواست اختيارات بيشتر از شاه و مجلس، موجبات نگراني و ترس پهلوي را فراهم كرده بود. از اين رو، شاه براي دوري از عواقبِ رويدادهاي ناشي از بركناري مصدق، به شمال ايران رفت. وقتي خبر عزل مصدق به او داده شد، وي اين حكم را نپذيرفت و اين حركت را كودتايي عليه خود قلمداد كرد. در بامداد روز 25 مرداد، خبر كودتا به طور مشروح از رسانههاي گروهي پخش شد. پس از آنكه طرح بركناري مصدق شكست خورد، محمدرضا پهلوي به عراق و ايتاليا گريخت. با اعلام خبر كودتاي نافرجام عليه دولت، مردم مجسمههاي شاه و پدرش را به زير كشيدند و عكسهاي محمدرضا را از ادارات برداشتند. اما چند روز پس از فرار مفتضحانه شاه از كشور، كودتاي 28 مرداد توسط آمريكا و انگليس اجرا شد و شاه پس از سقوط دولت مصدق به ايران بازگشت و به حكومت مستبدانه خود ادامه داد.
تظاهرات و درگيری مردم انقلابي با مأموران رژيم پهلوی در شهرهاي مختلف كشور (1357 ش(
انفجار بمب در رستوران خوانسالار، محل خوشگذراني نظاميان آمريكايي در تهران (1357 ش)
یکی از مهم ترین عملیات گروه توحیدی صف به رهبری شهید محمد بروجردی، شناسایی و انفجار رستوران خوانسالار بالاتر از میدان آرژانتین بود. این رستوران محل تجمع نظامی ها و مستشاران نظامی امریکایی بود. این رستوران توسط علی تحیری و عباسعلی احمدی شناسایی شد. آنها با تغییر لباس، چندین بار تا روز عملیات در آنجا تردد داشتند. تا شب انفجار، چندین بار کیف انفجار با لباس های مختلف، با کراوات، بدون کراوات، با لباس های اسپرت و ورزشی بدون اینکه داخلش مواد منفجره باشد، به داخل رستوران برده و بیرون آورده شد. شب انفجار، زمان انفجار روی 90 ثانیه تنظیم شد. دو چاشنی در بمب گذاشته شده بود که هر کدام عمل نکرد، دیگری عمل کند. پس از گذاشتن کیف در محل مناسب و کشیدن آتش زنه انفجار، آنها صحنه انفجار را ترک کردند. اما در آخرین لحظات، با اشاره دربان رستوران، عباسعلی احمدی به محل انفجار نزدیک شد. با انفجار بمب، محل حادثه کاملاً ویران شد. در اثر قدرت انفجاری به وجود آمده، امریکایی های بسیاری کشته شدند. ماشین های مخصوص امریکایی این جنازه ها را حمل و از محل خارج می کردند. عباسعلی احمدی تنها عضو گروه بود که در این عملیات یک دست و یک پایش را از دست داد و به شهادت رسید.
پايان عمليات نصر ۷ (1366ش)
در خرداد ماه سال ۱۳۶۶ش، همزمان با انجام عمليات نصر ۴ در محور ماووت، نيروي زميني سپاه پاسداران، به قرارگاه قدس مأموريت داد تا عمليات نصر ۷ را در منطقه عمومي سردشت و بر روي ارتفاعات جنگلي بانيگدار، منافقين (نامگذاري اين ارتفاع بهوسيله سازمان رزم خودي انجام شده بود) و چهارقلو با هدف مسدود کردن تنگه و رسيدن به رودخانه گلاس انجام دهد. براي اين منظور، لشکرهاي ۲۷ حضرت رسول (ص) و ۷ ولي عصر (عج) در نظر گرفته شدند. اما بررسي منطقه از جنبه عملياتي، روشن ساخت که اين يگانها براي انجام عمليات کافي نيستند و به توان بيشتري نياز است از اينرو، منطقه عملياتي محدودتر شد و ارتفاعات فرفري و کلهقندي در جنوب ارتفاعات دوپازا براي انجام يک تک محدود انتخاب شدند تا زمينه براي عمليات بعدي فراهم شود. پس از عمليات نصر ۵، لشکر ۲۷ رسول (ص) سپاه پاسداران در خط پدافندي عمليات نصر ۵ مستقر شد تا به کمک تيپ ۱۸ الغدير در منطقه پدافند کند. لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، سپس عمليات بر روي ارتفاع دوپازا را به قرارگاه قدس پيشنهاد کرد، که با آن موافقت شد. و بدينترتيب، عمليات نصر ۷ در دستور کار قرار گرفت. • مهمترين هدفهاي تاکتيکي اين عمليات عبارت بودند از: ۱- خارج کردن منطقه عمومي سردشت از ديد و تير دشمن و درنتيجه، قطع آتش مؤثر دشمن روي منطقه، ۲- ايجاد خط پدافندي مناسب در طول مرز، ۳- به دست آوردن جاي پاي مناسب براي انجام عملياتهاي بعدي. • ارتفاع دوپازا (۲۷۹۱ متر) بهعنوان بلندترين ارتفاع منطقه در امتداد سلسله ارتفاعات دوپازا در ۱۳ کيلومتري غرب سردشت در خط نوار مرزي قرار دارد. دوپازا از شمال به دو ارتفاع اسپيدان و بلفت، از جنوب به ارتفاعات لکلک، شهيد زينالدين، کلهقندي و فرفري محدود ميشود و از شرق به کوههاي رستمآليان و کانيرش و در غرب به دشت قلعهديزه و شهر قلعهديزه عراق منتهي ميگردد. • منطقه عملياتي در قلمرو سپاه يکم ارتش عراق قرار داشت در آن منطقه، لشکر ۲۴، گردان ۴۹ زرهي با ۳۰ تانک و شش گردان توپخانه، مستقر بودند علاوه بر اين، چهار گردان بهعنوان احتياط منطقه وظيفه داشتند از يگانهاي خط پشتيباني کنند. بهدليل اهميت ارتفاعات دوپازا و نقش آن در تسلط بر منطقه، دور تا دور ارتفاعات کانالي به عرض ۵۰ سانتيمتر و به ارتفاع دو متر حفر شده بود. افزون بر اين، استفاده از استحکامات شامل سيم خاردار، مين و برخي مواضع ديگر خط پدافندي دشمن را بيشتر تقويت کرده بود. بهويژه پس از عمليات نصر که حساسيت بيشتر دشن را در پي داشت، لشکر ۲۴ تلاش ميکرد از تحرکات خودي در اين محور و هدفهاي آن آگاهي يابد، از اينرو نسبت به تک خودي حساسيت داشت و بههمين دليل خط دشمن با دو گروهان و جابهجايي تيپ ۸۱ با تيپ ۱۱۴ و برخي اقدامات ديگر، تقويت شد. • در ۱۴ مرداد ۱۳۶۶ش، در ساعت ۲:۳۰ بامداد، عمليات نصر ۷ آغاز شد و تا صبح، سلسله ارتفاعات دوپازا، يال ارتفاعات بلفت، ارتفاع صخرهاي و يال ارتفاع دوپازا به تصرف نيروهاي خودي درآمد. دشمن با مشاهده عزم رزمندگان، پس از کمي مقاومت، اقدام به عقبنشيني کرد. تنها در دو نقطه، دشمن مقاومت بيشتري از خود نشان داد که در هم شکسته شد: ارتفاع پشت قله اصلي در محدوده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) و چهارمين ارتفاع واقعي در منتهياليه شمالي دوپازا در محور لشکر ۳۱ عاشورا. مسئله قابل ملاحظه در اين عمليات، تلفات بسيار اندک نيروهاي خودي در حين حمله به دشمن بود بهگونهايکه لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) تا صبح عمليات، تنها يک شهيد داشت. اين مسئله نشاندهنده غافلگير شدن دشمن بود. از حدود ساعت ۱۰ صبح، دشمن، در چند محور اقدام به پاتک کرد که سرکوب شد. در اين ميان، آتش و تعرض دشمن به جناح چپ بيشتر جلب توجه ميکرد، از اينرو فرمانده قرارگاه قدس به تيپ ۳۳ المهدي دستور داد، وارد منطقه شده و در کنار تيپ ۱۸ الغدير قرار گيرد. براساس طرح مانور، تيپ ۲۹ نبي اکرم (ص) در شب دوم، مرحله دوم عمليات را بهمنظور تصرف ارتفاع بلفت آغاز کرد و در همان ساعات نخست درگيري موفق شد قله اصلي اين ارتفاع را آزاد کند . پس از اين، جنگ براي تصرف ساير مواضع دشمن در ارتفاع، ادامه يافت و با کمک آتش پشتيباني، پيشرويهاي بعدي صورت گرفت و تا صبح، ارتفاع بلفت بهطور کامل تصرف شد. صبح روز اول و روزهاي بعد (تا ۲۳ مرداد ۱۳۶۶ش) دشمن ده بار به ارتفاع بلفت حمله کرد اما تمامي آنها با مقاومت رزمندگان اسلام، در هم شکسته شد و منطقه تصرفشده، تثبيت گرديد. در اين عمليات تمام هدفهاي مورد نظر تصرف شد و دشمن پس از ۹ روز تلاش و حمله به مواضع تصرفشده، نتوانست موفقيتي بهدست آورد. در اين عمليات ۲۵۰ تن از نيروي دشمن به اسارت درآمدند و براساس اطلاعات بهدست آمده از آنها، کليه يگانهاي دشمن که در منطقه حضور داشتند، ۵۰ تا ۶۰ درصد متحمل تلفات شده بودند. در سه روز نخست عمليات (۱۴ تا ۱۶ مرداد ۱۳۶۶ش) از نيروهاي خودي نيز ۷۳۳ تن مجروح و ۱۷۵ تن به شهادت رسيدند.
شهادت شهيد محمدحسين ورشوساز (1357ش)
شهيد محمدحسين ورشوساز در سال ۱۳۳۷ش در شهرستان دزفول از توابع استان خوزستان متولد شد. دوران کودکي را با شادي و نشاط پشت سر گذاشت و قدم در راه فراگيري علم و دانش نهاد. محمدحسين پس از اخذ مدرک ديپلم، توانست در رشته کشاورزي دانشگاه اهواز پذيرفته شود. ورشوساز با اخلاق و رفتار پسنديده و اسلامياش همه را به خود جلب مينمود. وي در انجمن اسلامي دانشگاه عضو بود و بهعنوان کارمند در نمايندگي روزنامه کيهان در اهواز مشغول به کار بود، فعاليت در امر اطلاعرساني، او را بيش از پيش نسبت به فساد رژيم آگاه ساخت و انگيزهاش را براي مبارزه با طاغوت دوچندان کرد. محمدحسين در تظاهرات تاسوعا و عاشوراي حسيني تهران شرکت کرد و براي تکثير و توزيع اعلاميههاي حضرت امام خميني (ره) از هيچ کوششي فروگذار ننمود. سرانجام محمدحسين ورشوساز در سن ۲۰ سالگي در تاريخ بيست و دوم مردادماه ۱۳۵۷ش در خيابان دکتر شريعتي تهران هدف گلوله مزدوران رژيم پهلوي قرار گرفت و به فيض عظماي شهادت نائل گرديد. پيکر پاک شهيد محمدحسين ورشوساز در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.
شهادت شهيد پرويز ابوطالبی (1366ش)
شهيد پرويز ابوطالبي در تاريخ سيام شهريورماه ۱۳۴۷ش در شهر تهران چشم به جهان هستي گشود. پرويز، پدرش را در دوره نوزادي از دست داد و در سايه ناپدري مهرباني پرورش يافت. وي آموختن علم را از سن ۷ سالگي آغاز کرد و تحصيلاتش را تا پايان سال چهارم دبستان ادامه داد و بنا به دلايلي، ترک تحصيل کرد. ابوطالبي در پي تهاجم گسترده رژيم بعثي عراق به مرزهاي جمهوري اسلامي ايران و آغاز جنگ تحميلي، به جبهههاي نبرد حق عليه باطل شتافت. وي بارها عازم مناطق جنگي شد و بعد از حضوري مردانه، سرانجام در روز بيست و دوم مردادماه سال ۱۳۶۶ش در سردشت در سن ۱۹ سالگي به شهادت رسيد و به صف عاشورائيان تاريخ ملحق گشت.
درگذشت موشق سروری از پيشگامان گرافيك نوين ايران (1360ش)
در ۲۵ بهمنماه ۱۲۸۹ش، موشق سروري يکي از پيشگامان گرافيک نوين ايران متولد شد. پدر و مادر وي از ارامنه مهاجر روسيه بودند. از کسب و کار پدرش اطلاعي در دست نيست اما مادر سروري - مارگريت سروري - کارگردان و دکوراتور تئاتر بود که مدتي هم دوهفتهنامه "خوشههاي جديد" را براي کودکان منتشر ميکرد. گفته ميشود ساموئل خاچيکيان، يکي از نخستين کارگردانانهاي مطرح سينماي ايران - که بعدها با موشق سروري فيلم "شبنشيني در جهنم" را کارگرداني کرد - براي همين نشريه شعر ميسروده و قصه مينوشته است. سروري فارغالتحصيل مدرسه سنلويي بود و فعاليت هنرياش را با طراحي کاريکاتور براي روزنامههاي تفليس آغاز کرد. وي در ۱۳۰۷ش بههمراه برادرش "ناپلئون سروري" نخستين پوسترهاي سينمايي را در ايران طراحي کردند. آنها همچنين در ۱۳۰۹ش نخستين کارگاه تبليغاتي را در ايران برپا کردند. اين کارگاه در خيابان لالهزار تهران تأسيس شد. سروري همچون ساير هموطنان مهاجرش که به ايران آمده بودند، به مرور زمان تغيير شغل داد و به سينما روي آورد؛ نظير آوانس اوگانيانس - که نخستين فيلم صامت سينماي ايران "آبي و رابي" را کارگرداني کرد و در اواخر عمر به طبابت روي آورد - سروري در ۱۳۲۲ش در تهران به طراحي دکور تئاتر مشغول شد و در اثر معاشرت با هنرمندان سينما و تئاتر، پا در اين حيطه گذاشت. او نخستين فيلم خود را در ۱۳۳۴ش با نام "مهتاب خونين" کارگرداني کرد که سناريوي آن را هم خودش نوشت. در ۱۳۳۹ش شرکت فيلمسازي "سروري فيلم" را تأسيس و دومين فيلمش را در همين سال کارگرداني کرد که "حاجي جبار در پاريس" نام گرفت. اين فيلم، يک فيلم کمدي بود که سروري علاوه بر کارگرداني، نويسندگي و طراحي دکور و تهيهکنندگي آن را هم بر عهده داشت. آخرين فيلم سروري هم "شب نشيني در جهنم" نام داشت که کارگرداني آن را با ساموئل خاچيکيان بهطور مشترک انجام داد. نام موشق سروري تحت عنوان يکي از نخستين پيشگامان گرافيک نوين در ايران هميشه مطرح بوده و هست. اين هنرمند مهاجر سرانجام در سال ۱۳۶۰ش در تهران چشم از جهان فروبست.
درگذشت علي سامي، باستان شناس و نخستين ايراني كاوشگر تخت جمشيد (1368ش)
نويسنده، محقق و استاد دانشگاه در سال 1289ش در شيراز متولد شد. وی فرزند آقا بزرگ از شاعران و نقاشان شیراز است. علی سامی پس از تحصيل ابتدایی و متوسطه در سال 1308 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر تاریخ و جغرافیا در مدارس شیراز مشغول تدریس شد و پس از آن به مدیری مدرسه و تصدی دانشسرای مقدماتی ارتقا یافت. پس از آن در رشته ادبيات و باستانشناسي و تاريخ مشغول تحقيق شد و در اين رشته از دانشگاه آزاد آسيايي درجه دكتري افتخاري دريافت كرد، سپس وارد وزارت فرهنگ شد و از سال 1315 نیز به تعمیرات ابنیه تاریخی شیراز پرداخت. در همین زمان، آرامگاه حافظ ساخته شد و موزه پارس و آرامگاه خواجوی کرمانی و مسجد جامع عتیق مرمت شدند. سپس به رياست بنگاه علمي و حفاري تختجمشيد و بعد به سمت ریاست اداره باستانشناسي فارس منسوب شد. بیش از سی جلد کتاب نوشت که مهمترین آنها عبارتند از: آثار تاریخی جلگه مرودشت، پارس در عهد باستان، پاسارگاد يا قديمیترين پايتخت كشور شاهنشاهي ايران (1330، این کتاب بعدها در سال 1375 تحت نام پاسارگاد، پایتخت و آرامگاه کورش هخامنشی "ذوالقرنین" که از سوی بنیاد فارس شناسی به چاپ رسیده)، تمدن هخامنشي، تمدن ساساني، شيراز شهر جاویدان و ... از اشیای کشف شده توسط علی سامی، تعدادی در موزه ملی ایران نگهداری می شود که از آن جمله است: سر شاهزاده هخامنشی از سنگ لاجورد و بشقاب سنگی به خط آرامی. سامي در 22 مرداد 1368 در گذشت.
درگذشت محمد علي گلشن ابراهيمي گردآورنده آثار صوتي ايراني (1380ش)
گلشن ابراهیمى به سال 1299 در باختران (كرمانشاه) دیده به جهان باز كرد و از همان ایام جوانى به فرهنگ و ادبیات، بخصوص فرهنگ صوتى كشورش سرزمین ایران، عشق ورزیده و مىورزد و در منزلش همیشه به روى واردین باز و با كمال صمیمیت و صفا از مهمانان خود پذیرایى مىكند. وى گنجینهى عظیم خود را كه در تدارك آن بیش از 50 سال كوشیده وقف فرهنگ مردم نموده است. این گنجینه طبق وصیت او زیر نظر هیئت امنائى كه انتخاب شده با همكارى فرزندان ارشد ذكور و اناث او به كار خود ادامه خواهد داد. او هرگونه درآمد انتفاعى احتمالى را براى خود و خانواده از محل این گنجینه حرام كرده است. به خوبى قابل لمس است كه عشق باعث به وجود آمدن این گنجینه شده است. عشق به وطن، عشق به فرهنگ این آب و خاك و عشق به موسیقى. او از تولد و گاهواره با زمزمه شیرین لالائى پاىبسته موسیقى شد. پدرش كه تحصیلات قدیمى داشت مردى فوقالعاده متدین و باصفا بود. در كرمانشاه قدیم برادر ارشدش نزد تنها كسى كه ویولن زدن مىدانست تعلیم موسیقى مىدید، معلم برادر بارها توصیه كرد كه اجازه دهند به محمدعلى كوچك كه استعداد زیادى دارد تعلیم موسیقى داده شود ولى او كه پدر و مادر و خانواده خود را خیلى دوست مىداشت به احترام دستور پدر نپذیرفت؛ ولى با عشقى كه به موسیقى داشت از همان اوان نوجوانى به گردآورى صفحات موسیقى پرداخت. پس از فراغت از تحصیل در یكى از دستگاههاى دولتى مشغول به كار شد. او به كار خود كه خدمت به مردم بود هم عشق مىورزید و حدود سى سال با قدرت و صداقت و صمیمیت به كشور خود خدمت كرد. او در طول سنوات خدمت چندبار دچار سوانحى شد كه به جرأت مىتوان گفت قدرت روحى و اراده و عشقى كه به وطن داشت و دارد به صورت معجزهآسا شفا یافت. او داراى هشت فرزند است كه شش نفر آنها پس از خاتمه تحصیلات عالى به ثمر رسیدهاند و آرزوى او این است كه دو فرزند آخرش را هم به ثمر برساند. او در تمام مدت بمباران و موشكپرانى عراق، خانه خود را ترك نكرد. سال 1367 براى او سال خوبى نبود، مریضى و جراحى و سپس سكتهى مغزى... علت مریضى و سكته قابل ملاحظه است كه خارج از بحث این مقوله است. در شبانهروز بیست و دو ساعت كار مىكرد ولى پس از سكته با وجود گذشت 6 ماه هنوز قدرت كار خود را بازنیافته و از این جهت بسیار رنج مىبرد. او اتاق كار خود را بسیار دوست دارد. پس از سكته مدتى در بیمارستان بسترى بود كه در این مدت طرحهایى براى فرهنگ صوتى ایران تهیه نمود كه امیدوار است به اجرا درآید. یكى از این طرحها بازیافتن گوشههاى مفقوده موسیقى قدیم ایران است؛ او معتقد است براى این كار از مبناى موسیقى محلى خصوصاً موسیقى غرب ایران و مازندران و از بازمانده فرهنگ زرتشتیان پارسى مقیم هندوستان استفاده شود. این طرح با كمك چند نفر از اساتید موسیقى و علوم فیزیك و ریاضى اجرا مىگردد. تهیه طرحى بر اساس فركانسها پایه این خواهد بود. در گوشههایى از موسیقى ملى را كه از ارتفاعات دالاهو و مازندران تهیه نمود، بسیار باارزش مىداند. پس از انقراض سلسله ساسانى ارتفاعات صعبالعبور غرب و شمال كشور از دستبرد بیگانگان محفوظ ماند كه به عناوین مختلف و غیره سنتها و حتى زبان پاك و موسیقى تا حدود زیادى سالم باقى ماند و از جانبى دیگر ایرانیانى كه تاب تحمل تسلط اجنبى را نداشتند به هندوستان مهاجرت نمودند و سنتها و آئینها و موسیقى خود را نیز بدانجا منتقل نمودند. او مىخواهد با كمك اساتید و با استفاده از موسیقى غنى محلى ایران و موسیقى تقریبا پاك غرب و شمال كشور و آنچه كه به هندوستان منتقل شده، موسیقى را بر مبناى صحیح علمى و فنى استوار سازد كه ضمناً از مكتبسازى و چند دستگى و اظهارنظرهاى تعصبآمیز نجات دهد. او ادامهى حیات خود را اول به خواست خداوند، سپس مرهون عشق به وطن و فرهنگ آن و خانواده و مردم و دوستان خود مىداند. تنها سرگرمى او شنیدن موسیقى اصیل و سنتى ایران و مطالعه ادبیات و دیدار دوستان و آشنایان است.
سرتیپ سعید طاهری رئیس کل زندان های شهربانی بامداد امروز در نزدیک منزل خود واقع در تهران پارس به ضرب چند گلوله به قتل رسید(1351ش(
روزنامه گاردین در شماره امروز خود می نویسد: مجلس سنای ایران قانون محاکمه متهمین در دادگاه های سری نظامی را لغو کرد.(1354ش)
از این به بعد تمام محاکمات نظامی باید علنی باشد مگر در موارد خاصی که دادستان نظامی تقاضای سری بودن را پیشنهاد کند
نیروهای عثمانی وارد قزوین شدند و تهران در معرض تهدید نیروهای ترک قرار گرفت (1295ش(
سلطان احمدشاه میرزا حسن خان وثوق الدوله را به ریاست وزرائی برگزید (1295ش(
يك اردوي هزار نفري به فرماندهي ميرپنج حسين آقا براي سركوبي كلنل محمدتقي خان عازم مشهد شدند.(1300 ش)
كلنل گلروپ فرمانده ژاندارمري، كلنل عزيزالله خان و كلنل سالار نظام همراه اردو بودند
.........................................................................................................................................
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری
تولد "ابن ازرق فارقي" محدث و فقيه عرب(510 ق)
ابن ازرق فارقي، در اوان جواني به آموختن فقه، حديث، لغت و تفسير قرآن روي آورد و از آن جا كه به تاريخ علاقهي بسيار داشت به فراگيري تاريخ و مطالعه در اين زمينه پرداخت. از سوي ديگر، فارقي در سفرهاي متعدد به مناطق مختلف، با اوضاع تاريخي و اجتماعي تودههاي مردم و همچنين آداب و رسوم آنها در جوامع گوناگون آشنا شد. اين سفرهاي آموزنده، تاثيري شگرف در او برجاي گذاشت و در واقع بخش اعظم مندرجات كتاب "تاريخ الفارقي" ثمرهي مشاهدات و يادداشتهاي او طي اين سفرهاست. ظاهراً تنها اثر باقي مانده از اين مورخ مسلمان، همين كتاب است و انگيزهي اصلي مؤلف از تاليف آن، ارايهي گزارش تاريخي، سياسي و فرهنگي از اوضاع مردم و جغرافياي ادوارگذشته تا اواسط قرن ششم هجري بود.
وفات علامه مامقانى ، از علمای بزرگ اماميه (1351ق)
عبدالله مامقاني معروف به علامه مامقانى و فاضل مامقانى؛ عالم امامى، فقيه اصولى، مرجع تقليد، رجالى، محدث و اديب بود. وي از بزرگان علماى اماميه و حاوى فروع و اصول بود. اصلش از مامقان آذربايجان است. علامه مامقانى در ربيعالاول ۱۲۹۰ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. در پنج سالگى شروع به فراگيرى قرآن كرد. صرف و نحو و مقدمات و سطوح فقه و اصول را در محضر پدرش و شيخ هاشم ارونقى ملكى و شيخ غلامحسين دربندى و شيخ حسن ميرزا (م۱۳۱۳ق) فراگرفت تا در فقه و اصول سرآمد شد. در ۱۳۰۸ق به حوزه درس اصول استدلالى و در ۱۳۰۹ق به حوزه درس فقه استدلالى پدر بزرگوارش راه يافت و «تقريرات» هر دو درس خارج را نگاشت. قوه استنباط و اجتهاد وى بارها از طرف پدرش تأييد شد و او را به دريافت اجازه مفتخر كرد. آنگاه وى خود به تدريس و تحقيق و تأليف پرداخت و شاگردان بسيارى بر گردش جمع شدند. او از پدرش روايت كرده و شيخ محمد حرز نيز از وى روايت كرده است. علامه عبدالله مامقاني که مرجع تقليد بسيارى از مردم آذربايجان بود، در شانزدهم شوال سال ۱۳۵۱ هجري قمرى در نجف اشرف درگذشت و در جوار حضرت على (ع) به رحمت حق پيوسته در مقبره والدش كه داراى گنبد و قبه عالى است، به خاک سپرده شد. • از آثار علامه مامقانى ميتوان به اين آثار اشاره کرد: «اجابة السئوال»؛ «ارشاد المستبصرين»؛ «ازاحة الوسوسة»؛ «تحفة الصفوة»؛ «تحفة الخيرة»؛ «تنقيح المقال فى علم الرجال» (در سه مجلد بزرگ، كه مشهورترين و مهمترين تأليف اوست)؛ جوابات «المسائل البصرية»؛ جوابات «المسائل البغدادية»؛ حاشيه بر «العروة الوثقى»؛ «الدر المنضود فى صيغ الايقاعات و العقود»؛ «مرآة الكمال فى الآداب و السنن» (و ترجمه فارسى آن)؛ «سراج الشيعة فى آداب الشريعة»؛ «الفوائد الطبية»؛ «كشف الاستار فى تكليف الكفار بالفروغ»؛ «هداية الانام فى حكم مال الامام»؛ «مجمع الدرر» معروف به «اثنى عشريه»؛ «مناهج اليقين»؛ «منتهى مقاصد ال
وفات ابن منده اصفهانی،محدث شهیر مسلمان (407ق)
ابوالقاسم عبدالرحمان ابن محمد بن اسحاق مشهور به ابن منده؛ مورخ، حافظ و محدث مسلمان ايرانيتبار بود. وي در اصفهان چشم به جهان هستي گشود. نيا و پدرش هر دو عالم دينى بودند. ابوالقاسم از پدرش و ابوبكر بن مردويه و ابوجعفر مرزبان و ابراهيم بن خرشيد قوله و محمد بن ابراهيم جرجانى و ديگر محدثين حديث شنيد و از زاهر بن احمد سرخسى اجازه روايت گرفت. ابن منده براى استماع بيشتر حديث بسيار سفر كرد و از مشايخ همدان، دينور، شيراز، بغداد و نيشابور حديث شنيد. ابن منده از علماى بزرگ عصر خويش محسوب ميگرديد، چنانكه وى را با خواجه عبدالله انصارى همسنگ مىدانستند. او از حسن خط نيز بهره داشت. پيروان عقايد وى در اصفهان به عبدالرحمانيه موسوم بودند. ابن منده براي روايت حديث به اجازه علما و بزرگان اهميت فراواني قائل بود و خود به اخذ اجازه از حاكم نيشابوري و زاهر بن احمد سرخسي نائل شد. ابوالقاسم بسيار به شرع پايبند بود و مردم را از منكر نهى مىكرد. ابن منده در امر به معروف و نهي از منكر، عالمي سختگير بود و از كسي پروايي نداشت. ابن منده به مكه سفر كرد و ظاهراً در «تاريخ مكه» تأليفى كرده است. از ابن منده آثار متعددي باقي است كه از آن ميان، «تاريخ اصفهان» (با ذكر تاريخ ولادتش در آن)؛ «حرمةالدين»؛ «الرد على الجهمية»؛ «صيام يوم الشك»؛ «المستخرج من الكتب الناس» (در حديث) را ميتوان برشمرد. درخور توجه است كه نسب خاندان ابن منده به يکي از صاحبمنصبان لشكري ساسانيان ميرسد. ابوالقاسم عبدالرحمان ابن محمد بن اسحاق
مهاجرت علمای تهران به ری،معروف به مهاجرت صغری (1323ق)
در اثر فراگير شدن ظلم و فساد و فقر و قحطي، در اواخر سلطنت مظفرالدينشاه قاجار، علما كه از وضع موجود بهشدت رنج ميبردند، جهت اصلاح اوضاع و فشار به دولت، تصميم به مهاجرت از تهران به حرم حضرت عبدالعظيم حسني عليهالسلام در شهر ري گرفتند. اين سفر كه در ۲۲ آذرماه ۱۲۸۴ش برابر با شانزدهم شوال سال ۱۳۲۳ هجري قمري صورت گرفت، به مهاجرت صغري شهرت يافت و در ابتدا شامل دو هزار نفر بود. پس از چند روز، به تعداد متحصنين افزوده گشت و از ده هزار تن فراتر رفت. وعاظ و خطبا دائماً بر منبر رفته و از استبداد حكومت عينالدوله صدراعظم وقت، سخن ميگفتند و خواستار تشكيل عدالتخانه ميشدند. مظفرالدينشاه با مشاهده وخامت اوضاع، درصدد حل قضيه برآمد. شاه قاجار سرانجام با خواسته آنان كه تأسيس عدالتخانه در كليه شهرهاي ايران، اجراي قوانين اسلام در سراسر كشور، عزل موسيو نوژ رئيس بلژيكي گمرك ايران و نيز عزل علاءالدوله حاكم ظالم تهران، موافقت نمود. اين تحصن سرانجام در ۲۲ دي ۱۲۸۴ش به پايان رسيد و با ادامه مبارزه توسط علما و مردم، مظفرالدينشاه مجبور شد فرمان مشروطه را در چهاردهم مردادماه ۱۲۸۵ش امضا كند.
مرگ "فردريك اوژن دلاكْروا" نقاش معروف فرانسوي (1863م)
فردريك اوژن دلاكْروا، نقاش برجسته فرانسوي در 30 آوريل 1798م در اطراف پاريس به دنيا آمد و استعدادهاي هنري خود را از مادرش به ارث برد. وقتي كه اوژن از دايى خود هديهاي شامل يك جعبه مداد رنگي گرفت، براي كشيدن نقاشي تحريك شد و وارد اين هنر گرديد. او هرچند در نوجواني پدر و مادرش را از دست داد و دچار تنگدستي شد، اما از تلاش دست برنداشت و اولين نمايشگاه نقاشي خود را در سالن پاريس در معرض نمايش قرار داد. در اين هنگام مردم او را مسخره كردند، ولي منتقدين، آثار دلاكروا را آثاري بديع به حساب آوردند. در مدت كوتاهي، هنر او شناخته شد و مورد استقبال قرار گرفت. او از جواني به مرض مالارياي مزمن دچار بود و اين مرض در طول عمر دلاكروا، او را رها نكرد. ولي با اين وجود همچنان كار ميكرد و آثار متعددي خلق مينمود. دلاكروا مدتي نيز براي الهام از مناظر طبيعي به قلب جنگلهاي افريقا رفت و شاهكارهاي معروفي رسم كرد. وي عقيده داشت كه كار كردنْ منتهاي لذت و هيجان در زندگي اوست. او از سحرگاه تا دير هنگام بدون توقف كار ميكرد و هنگامي كه از لذت كار و هيجانش فرو مينشست با خواندن قطعه شعري، نفس تازه ميكرد. دلاكروا داراي آثار معروفي است كه قتل عام كيوس، فجايع سيو، آزادي و رهبر مردم از آن جمله است. آثار او اكنون در موزههاي بزرگ دنيا در معرض تماشاي مردم است. فردريك اوژن دلاكروا سرانجام در سيزدهم اوت 1836م در 38 سالگي درگذشت. منتقدين هنري، او را يكي از افتخارات ملي فرانسه ميدانند.
.........................................................................................................................................
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی
مرگ "فردريك اوژن دلاكْروا" نقاش معروف فرانسوي (1863م)
فردريك اوژن دلاكْروا، نقاش برجسته فرانسوي در 30 آوريل 1798م در اطراف پاريس به دنيا آمد و استعدادهاي هنري خود را از مادرش به ارث برد. وقتي كه اوژن از دايى خود هديهاي شامل يك جعبه مداد رنگي گرفت، براي كشيدن نقاشي تحريك شد و وارد اين هنر گرديد. او هرچند در نوجواني پدر و مادرش را از دست داد و دچار تنگدستي شد، اما از تلاش دست برنداشت و اولين نمايشگاه نقاشي خود را در سالن پاريس در معرض نمايش قرار داد. در اين هنگام مردم او را مسخره كردند، ولي منتقدين، آثار دلاكروا را آثاري بديع به حساب آوردند. در مدت كوتاهي، هنر او شناخته شد و مورد استقبال قرار گرفت. او از جواني به مرض مالارياي مزمن دچار بود و اين مرض در طول عمر دلاكروا، او را رها نكرد. ولي با اين وجود همچنان كار ميكرد و آثار متعددي خلق مينمود. دلاكروا مدتي نيز براي الهام از مناظر طبيعي به قلب جنگلهاي افريقا رفت و شاهكارهاي معروفي رسم كرد. وي عقيده داشت كه كار كردنْ منتهاي لذت و هيجان در زندگي اوست. او از سحرگاه تا دير هنگام بدون توقف كار ميكرد و هنگامي كه از لذت كار و هيجانش فرو مينشست با خواندن قطعه شعري، نفس تازه ميكرد. دلاكروا داراي آثار معروفي است كه قتل عام كيوس، فجايع سيو، آزادي و رهبر مردم از آن جمله است. آثار او اكنون در موزههاي بزرگ دنيا در معرض تماشاي مردم است. فردريك اوژن دلاكروا سرانجام در سيزدهم اوت 1836م در 38 سالگي درگذشت. منتقدين هنري، او را يكي از افتخارات ملي فرانسه ميدانند.
مرگ "فلورانْسْ نايْتينْگِلْ" پرستار معروف انگليسي (1910م)
خانم فلورانس نايْتينْگِلْ پرستار معروف انگليسي در 12 مه سال 1820م در ايتاليا متولد شد، اما همه ايام جواني را در انگلستان به سر برد. فلورانس از آغاز جواني كوشش در راه ياري به انسانها را بر هر كار ديگري ترجيح ميداد و سرانجام نيز بر آن شد كه وجود خود را وقف پرستاري از بيماران كند. وي مدتي در انگلستان و ساير نقاط اروپا به تحصيل و مطالعه در وضع پرستاران و بيماران پرداخت. سپس با به دست گرفتن رياست يك بيمارستان به تربيت پرستار مشغول شد، اما جنگ كريمه در دهه 1850م كار او را نيمه تمام گذاشت. عليرغم اين كه پرستاري از بيماران جنگي كاري طاقتفرسا بود ولي خانم نايتينگل در اندك زماني، به همراه 38 پرستار ديگر، پرستاري از ده هزار سرباز بيمار را برعهده گرفت و با بيست ساعت كار شبانهروزي توانست ميزان مرگ و مير را از 42 درصد به 2 درصد كاهش دهد. وي شبها چراغ به دست در ميدانهاي جنگ به دنبال زخميها ميگشت و به همين دليل او را خاتون فانوس به دست، نام دادند. وي در جريان همين جنگ كريمه، به تب هولناكي كه به تب كريمه معروف بود دچار شد، اما با اين همه، همچنان به كار ادامه ميداد تا اينكه ارتش انگلستان، كريمه را ترك كرد. پس از اين جنگ بود كه شهرت فلورانس نايتينگل عالمگير شد و مورد تقدير دولت انگليس قرار گرفت. با اين حال، وي با پول اين جايزه، مدرسه پرستاري لندن را بنيان گذاشت و با همت او، نمونههاي ديگري از آن مدرسه در جاهاي ديگر تأسيس شد. همچنين راهنماييهاي نايتينگل در فن پرستاري، بعدها در جنگهاي امريكا و هندوچين بسيار سودمند بود. خانم فلورانس نايتينگل، از پيشآهنگان تأسيس سازمان صليب سرخ جهاني نيز به شمار ميرود. وي سرانجام در 13 اوت 1910م در 90 سالگي در اوج شهرت و احترام درگذشت.
درگذشت "ويلبِر رايْتْ" يكي از سازندگان هواپيماي موتوردار (1912م)
ويلبر رايت، مبتكر امريكايى در 12 ژوئيه 1868م در ايالت اوهايو در امريكا به دنيا آمد. ويلبر كه چهار سال از برادرش اُرويل بزرگتر بود فرزندان كشيش تهيدستي بودند كه نميتوانست وسيله تحصيل آنان را فراهم سازد. از اين رو، اين دو برادر كه به كارهاي فني و ساختمان موتورها علاقه داشتند به ساخت ماشينآلات گوناگون مشغول شدند و يك كارگاه دوچرخه سازي تأسيس كردند. هنگامي كه ويلبر يازده ساله بود به تقاضاي برادرش اُرويل، درصدد برآمد تا بادبادكهاي جعبهاي را كه ميتوانست پرواز كند بسازد. هرچند اين تلاشها به ساخت هواپيماي كوچك بادي و بيموتور انجاميد و بعدها نيز آن را تكميل كردند ولي از آن جهت كه اين نوع هواپيما چندان قابل كنترل توسط انسان نبود، از رده خارج شد. تلاش برادران رايت در سالهاي بعد باعث شد كه پس از زحمات فراوان سرانجام موفق به ساخت هواپيماي موتوردار شدند و براي اولين بار، اين هواپيما را در 17 دسامبر 1903م به پرواز درآوردند. هرچند اولين پرواز رسمي اين هواپيما 59 ثانيه به طول انجاميد ولي تلاش خستگيناپذير اين دو برادر در تكميل اين اختراع باعث شد كه اين هواپيما در نمايش آزمايشي خود ركود 56 دقيقه را به ثبت برساند. ويلبر رايت سرانجام در 13 اوت 1912م در اوج شهرت و افتخار در 45 سالگي درگذشت. با اين حال برادرش اُرويل كار تكميل هواپيما را ادامه داد و باعث ساخت هواپيماهاي پيشرفته در سالهاي بعد گرديد. امروزه صنعت مدرن هواپيماسازي كه قادر است هواپيماهاي بسيار بزرگ و سريع و قارهپيما بسازد، با نام برادران رايت گره خورده است.