در ماه ضیافت خداوند، همه یادها به عطر یاد تو آغشته است ای عدالت مطلق. آن روز که حضرت پروردگار محمد(ص) را به رسالت برگزید و او از میان همۀ بزرگان و شیوخ و صاحبان ثروت و قدرت نوجوانی را برکشید، و او را دوست و امین و مشاور خود کرد، روزگار حیرتزده شد که چگونه بار این همه مسئولیت و تعهد را بر شانه های نوجوانی می توان نهاد که دستهای شگفت سرنوشت او را به خانه محمد(ص) آورده بود.
سرنوشت علی(ع) با سرنوشت انقلاب و نهضت محمد(ص) پیوند خورد و به حریم ذهن و روح و خانۀ رسول راه پیدا کرد و در سالهای پرمشقت شکل گیری نهضت شانه های توانمند خویش را گرانبار مسئولیتهایی کرد که پروردگار به عهدۀ پیامبر خویش سپرده بود. از همین رو علی تنها خویشاوند خونی محمد(ص) نیست، خویشاوند روح محمد(ص) است و محمد(ص) تنهایی و دردها و عظمتهای روحی و معنوی خویش را با او تقسیم می کرد. شیعه در پاسداشت حرمت فاتح خیبر، احترام به رسول و تأسی به سیره حضرتش را جست و جو می کند و نزدیک شدن به روح تعالیم دین حنیف را که در سیرۀ مولای پارسایان صورت تجلی یافته است.
رمضان با نام عزیزش پیوند خورده است و از لیالی شریفۀ قدر، زمین و زمان با نام و یاد او درهم می آمیزد که برق شمشیر تبه کاری در این ایام سینه هوا را می شکافد و سری را نشانه می رود که برای صیانت از نهضت رسول تمامت وجود خویش را وقف کرده بود و حیات پربرکتش تماما کوشش بود برای شکل گیری نهضت و استواری و استقرار آن، حفظ وحدت و استقرار عدالت.
سینۀ تاریک چاههای تخلستانهای مدینه پر است از اسراری که او در چاه گفت. رازهایی که در سالهای نبود آن مرد بزرگ هیچ سینه ای گنجای شنیدن آنها را نداشت. رازی که علی در چاه گفت: رازی است که شیعه چهارده قرن است همیشه در چاه تاریخ گفته است و شرح عظمتها و عدالت جوییها و بزرگمنشیهای خود را به سینه تاریخ سپرده تا از مطاوی آن درد و رنجی را که بر این امت و مولایشان رفته است، دریابند.
و رمضان و لیالی قدر همواره مظهر تجدید بیعت با آرمانهای مولای پارسایان است، تا در شب قدر سرنوشت بکوشیم همچون حضرتش در ابلاغ پیام دین همچون سربازی مجاهد باشیم که بصیرت خویش را بر قبضۀ شمشیر معرفتش حمل می کند.
***
در شمیم لیالی قدر لیالی جان تازه می کنند، نفوس واخورده در این لیالی اطمینان می جویند و راضیۀ مرضیه می شوند. لیالی قدر، عزت فراموش شدۀ انسان را فرا یاد او می آورند. لیالی قدر عظمت قرآن را یادآوری می کنند. آن عظمتی که چون دم دست ماست، عادت شدۀ ماست و به ما –بشر هبوط کرده از جنت المأوی –فرصتی دست می دهد که رخت عادت از قامت بینشمان برکنیم؛ و تورقی دیگرسان از قرآن داشته باشیم که قرآن، اعجاز خاتم الانبیا، یادگاری از روزان گم شدۀ بهشتی است که روزگاری آدمی میهمان آن بود؛ لیالی قدر دروازه های گشودۀ عرش را به مومنان خبر می دهند: ژنده های معصیت از تن و روح برکنید، توبه کنید و سهم خود از رحمت ازلی برگیرید. و مطهر و شفاف شده در لیالی قدر روزی روزانِ خداوندی را دریافت کنید؛ که علی(ع) در همین لیالی قدر، حکم رستگاری از رب کعبه گرفت و میهمان عرش شد.
ای مؤمن! در این لیالی بساط حزن و یأس از پیش روی برچین؛ سجادۀ امید و عشق بگستر؛ قامت ببند! دو رکعت نماز عشق آن فرصت نابی است که رمضان به تو می دهد؛ فرصت غنیمت دان. رستگاری بطلب و دل شکسته ات را، قنوت گرفته، تقدیم خداوند کن. التیام بخواه! خون دل از دیدگان روان کن. جراحت دل عیان کن تا دم نوازش خداوندی بر آن بدمد؛ به سوی دوست راهی از توبه بگشا تا جانت قران را دریافت کند.