از آن روز، که باران وحی بر جان پاک متمم مکارم اخلاق، باعث آفرینش افلاک، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) باریدن گرفت، جامعه ای نوین بنیان نهاده شد که ویژگی عمده آن برانگیختن همگان برای برپاداشتن «قسط» بود. پیام عمده رسالت رسول مکرم اسلام «قسط» و رهایی بندگان از عبودیت خلق و سوق دادن آنان به سوی بندگی در برابر خالق بود؛ یعنی فروریختن زنجیره های اسارت و گذشتن از عقبه های دشوار سلوک. آیا آنان که آدمی را عرصه جولان تازیانه عبودیت خویش کرده اند، این پرواز را برمی تابند؟
حضرت حق در پاسخ حق جوی حق طلب می فرماید: چنین نیست؛ آن که قدم در این وادی می نهد، باید پای افزار صبر و مجاهده پوشد و آنچه در توان دارد به عرصه ظهور درآورد؛ تا دشمنان انسان را با این همه آلات و عدت جنگی و خودساختگی انسانی به پذیرش سنت خداوند وادار سازد.
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نیز، به تأسی از حضرت ختمی مرتبت که تمانت شرک و ظلم و ستم روزگار خویش را به رویارویی فراخواند، همه جابران و جائران زمانه، فرعون ها و نمرودهای عصر را به قتال دعوت کرد. « جزیره ثبات» آنان با پرتاب مشعلی روشنی بخش، برآشفته شده بود و شب سکوت مرگ آلود جزیره به فریادی بلند شکسته شده بود.آنان پایان دوران عربده کشی و یکه تازی خویش را به رأی العین می دیدند. مبارزه ای آغاز شد که داستان مرگ و زندگی بود. اگر حقیقت، در زیر پرده ای از خوف و وحشت و دهشت رخ می نهفت و آتش سربرکشیده را، به نفس مشئومی فرو می نشاندند، رستاخیز نزدیک مومنان، در پشت سدی از خشونت و بی رحمی و قساوت و استبداد پنهان می شد؛ و دستهایی که سینه آسمان را می شکافت دوباره در زمهریر ظلمت شکست و ملتی مسلمان، با رهبری مرجعی بلندمقدار و دلی آکنده از عشق به معنویات، رویاروی تاریخ ایستاد تا دوباره حیات روشن خویش را آغار کند و نیمه تاریک زندگی را به روشنای خورشید، روشنی بخشد.
دفاع از نهضتی چنین متعالی، گسترده و متکی بر ارزشهای الهی، به توانی فراتر از نهضت ها و جنبش ها و اتحادیه ها و اصتاف و امثال آن نیاز داشت؛ چراکه نهضت از جانب همه آنان که شب رخوت آنان برآشفته شده بود، در معرض خطر بود. دفاع از چنین رستاخیزی مشارکت یک «امت» را می طلبید و بسیج در پی چنین نیازی شکل گرفت.
ملتی مسلمان، به دفاع از آرمانهای بزرگ خویش قد علم کرد، پیکره یخی تفرقه، در هرم گرمای آفتاب عشق الهی و اتحاد خدایی آنان ذوب شد. انقلاب اسلامی متعلق به «امت» بود و ثمره جانفشانی ها و مجاهدتهای وی؛ و این بار «امت» بود که به دفاع از حیثیت، دیانت، فرهنگ، تمدن و انقلاب اسلامی خویش برخاسته بود. شکستن شبی به غلظت شب «جزیره آرامش»تنها به مدد روشنی قلبهای یک امت متصور بود و دفاع از آن نیز تنها به کمک ضمیرهای روشن مردمانی مقدور بود که عارفانه دفاع از کیان انقلاب اسلامی و حراست از هویت فرهنگی خویش را پذیرفته بودند. تجربه هشت سال دفاع مقدس از مرزهای کشورمان، تنها بخشی از دستاوردهای نهضت عظیم اسلامیمان بود که در قالب «بسیج» متجلی شده است.
به مصداق آیه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» هرکس هرچه در توان داشت به منصه ظهور درآورد. پیرزنی، اندک ذخیره خویش را که در گذر سالیان عمر فراهم آورده بود، نثار می کرد تا سد آهنین دفاعی این امت مسلمان از هم گسسته نشود؛ و جوانی، تمامت هستی خویش را صادقانه تقدیم می کرد و زمان را بر ایثار خویش شاهد می گرفت.
شرح رشادت ها و بزرگواری های این امت بزرگ، شریف و رشید در توان این قلم نیست. اما نکته ای که می توان از رهگذر این رشادتها و عظمتها دریافت این است که تنها و تنها با اعتصام به حبل متین الهی و وحدتی همگانی، که بسیج «نمود و نمادی» از آن است، راه بر دشمنان آزادی، انسان و انقلاب اسلامی بسته می شود.آنچه دشمن از آن هراس دارد همین تمسک به اسلام و یکپارچگی و وحدت است. این تجربه شیرین را در دفاع مقدس آزموده ایم که علی رغم هجومهای گسترده دشمنان، با اعتقاد به اسلام، سرفراز و فاتح از میدان آزمون به درآمدیم و این همه را مدیون «بسیج» هستیم که پیام انقلاب اسلامی ایران را به گوش جهانیان رساند.