شیعه هویت تاریخی خود را از عاشورا می گیرد؛ محرم زمانی است که شیعه بر بستر زمان حضور خود را تثبیت کرد. از این رو حلول ماه محرم را باید آغاز فصل هویت شیعه به شمار آورد. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در حج نیمه تمام خویش تمامت تاریخ را به عرصه ای به گستردگی تمام عالم فراخواند تا طومار حیات شیعه را بر گوش همگان فرو خواند. از این رو، عاشورا در نزد امامت امام حسین(ع) تنها یک واقعه نیست؛ سبعیت و درنده خویی یزید و مظلومیت اباعبدالله نیست، تاریخی است که در یک حادثه تبلور یافته است. از آن روز، که حضرتش بر صحرای آتش خیز ماریه عزیزان خویش را به درگاه خداوند قربانی کرد و حضرت حق را بر خلوص نیت خود گواه گرفت، قرنها می گذرد و در گذار اعصار از جوشش این چشمۀ خون افشان، که زندگی و حیات و آزادگی را به ارمغان می آورد، نه تنها کاسته نشده، بلکه هر دم درخشش و زلالی و زایندگی آن افزون شده و کشتزار حیات تشیع را آبیاری کرده است. شیعه تاریخ خویش را با کربلا رقم می زند؛ از این رو در نزد او همیشه عاشوراست؛ هر زمینی کربلاست و هر ماهی محرم است. همیشه حسین(ع) بر ریگزارهای تفتیدۀ کربلا شهید می شود؛ همیشه زینب(س) پردۀ دورویی و تزویر را می درد و پیام آزادگی را به گوش همگان می رساند.
در این مذهب، سال با محرم آغاز می شود و محرم ماهی است که اعتبار خویش را از خون جوشندۀ اباعبدالله الحسین(ع) می گیرد؛ خون ابا عبدالله به مردم اعتبار و هویت بخشیده است؛ بی حضور او زمان بی معناست.
ملتی طی هزار وچهارصد سال تاریخ یاد آن را نه در نهانخانه دل خویش، بلکه در همۀ زوایا و خبایای حیات خویش زنده نگه داشته است. در دورافتاده ترین روستاها و شهرها، در مجلس تذکر همه سالۀ خویش، ماجرا را بر شاهدان عرضه می کند. کسی به هیأت حسین(ع) و دیگری به کسوت یزید به میدان می آیند و تمامت هنر خویش را به کار می گیرند تا این رویداد شگفت تاریخی را عینیت ببخشند و به همگان بیاموزند که حسین(ع) چه کسی بود و یزید چگونه موجودی.
در سکوت سرخ تو، سبز یک صدا باقی است
رفت جاده را باید، تا که انتها باقی است
تا کرانه های دور، رفته ای و با خورشید
خاطرات پروازت، تا کجا –کجا باقی است
ای ابهت باران، در غرور خشکیده
جاودانه باریدی، کاین جوانه ها باقی است
در بت نفسهایت، تاب جاودان بودن
سوختی در این آتش، شعلۀ بقا باقی است
خوشه خوشه فریادت، از کدام دل می رست
پا به پای هر فصلی، کاین صدا رسا باقی است
در تلاطم توفان، در عبور ناهموار
از تو رفت و رفتن، از تو رد پا باقی است
از عروج خونینت، یاد کربلان جاری
جاودانه خواهی بود، تا که کربلا باقی است