اینجانب علی اصغر شعردوست که صاحب این وب سایت یا وبگاه هستم در طی سالیان پس از استقلال جمهوریهای شوروی سابق با این کشور ها عموما و با دو کشور تاجیکستان و جمهوری آذربایجان خصوصا خاطرات تلخ و شیرین اما به یادماندنی و بعضا بسیار مهم داشته ام. بعضی از دوستان مکررا خواستار تدوین این خاطرات شده اند که به دلیل حجم فراوان کار فعلی مجال نشستن و تدوین آن خاطرات نیست و انجام آن مهم را به زمان دیگری که فرصتهای فراخ تر داشته باشیم واگذار می کنم. اما هر از چندگاهی که میسر گردد خاطره ای از تاجیکستان را در این بخش و خاطره ای از آذربایجان را در بخش «آنادیلیمده» درج خواهم کرد.
* **
در اولین سالهای پس از استقلال تاجیکستان موضوع توجه به پیشینۀ تاریخی این سرزمین بسیار مورد توجه قرار گرفت. یکی از موضوعات تاریخی مهم توجه به سامانیان و نحوۀ حکومتداری آنان بود از نصب تندیس امیراسماعیل سامانی در میدان مرکزی شهر تا برگزاری سمینارهای علمی و فرهنگی. و البته در این راه ایران به عنوان کشور هم زبان و دارای تاریخ و فرهنگ سامانیان یکی از این اقدامهای حائز اهمیت بود که در سال 1378 در تهران برگزار گردید. برگزاری این همایش علمی با استقبال گستردۀ اهل قلم و اندیشمندان کشورمان مواجه شد. مجموعه مقالات واصله به دبیرخانۀ این همایش در حدی بود که هیئت علمی چندین بار نسبت به بررسی و گزینش آنها اقدام کرد. مسئولیت و دبیری برگزاری اجلاس با اینجانب بود که نسبت به تشکیل ستادهای علمی و اجرایی اقدام کردم. ستاد علمی متشکل از این افراد بود:
1. دکتر محمد روشن
2. دکتر مهدی محقق
3. دکتر نورالله کسایی
4. دکتر علی محمد سجادی
5. دکتر محمدعلی اکبری
6. علی اشرف مجتهد شبستری
7. قهرمان سلیمانی
هیئت علمی مذکور که برخی از آن افراد اکنون دیگر در میان ما نیستند و دعوت حق را لبیک گفته اند پس از بررسی های علمی و کارشناسی مقالاتی را که در این مجموعه فراهم آمده انتخاب کردند. در ویرایش و نمونه خوانی مقالات آقای ناصر احمدزاده کوشش بسیار کردند و در نهایت کتاب مجموعه مقالات برای چاپ آماده شد. اهداف و برنامه های اجلاس و سایر موارد در مقدمۀ کتاب آمده است که در این ورق از خاطرات درج شده است:
فرهنگ ایرانی پیر سالخوردی است که گذر عصرها و نسلها نتوانسته خستگی و ماندگی در او پدید آورد و بر جانش تأثیر گذارد. قرنها از پس یکدیگر آمده اند و رفته اند و فتنه ها و حوادث بسیار در این عرصه شگفت رخ نموده اند، ولی این فرهنگ همچنان باقی مانده است. در کشاکش حوادث ایام سیل خورده و خاکش عرصۀ نهب و غارت بسیار گردیده، حوزه جغرافیایی اش در قبض و بسطهای فراوان دچار دگرگونی و دگردیسی بسیار شده، اما از پس همۀ این رخدادها هنوز همچون نگینی درخشان در عرصۀ مناسبات فرهنگی جهان باقی مانده است و فرهنگی ایرانی با ویژگیهای خود –بدون ارزشگذاری نیک و بد –در پهنه ای وسیع از عالم امروز، آثارش را به نمایش می گذارد. کسی که در جستجوی عناصر سازندۀ هویت فرهنگ ملی است، از بوسنی و هرزه گوین تا کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و پاکستان و هند و بنگال و افغانستان و ترکیه و عراق و مصر می تواند آثار و شواهد بسیار بیابد که هنوز هم با وجود گذشت قرنها بیانگر حضور فرهنگ ما در اقصا نقاط عالم است.
این یادداشت هرگز افزون طلبی سیاسی را دامن نمی زند. در قلمروی که آثار و نشانه های فرهنگ ایرانی وجود دارد دهها کشور مستقل هستند که مرزهای تعیین شدۀ بین المللی آنها برای همگان معلوم و روشن است؛ ما نیز به حاکمیت سیاسی و استقلال آنها احترام می گذاریم. تنها غرض بیان این نکته است که در بررسی فرهنگی ایرانی باید همواره به این نکته توجه داشت که قلمرو فرهنگی ایران بسیار گسترده تر از قلمرو جغرافیایی و مرزهای تعیین شدۀ بین المللی است. همچنان که درخصوص فرهنگ یونانی نیز همین نکته قابل تسرّی است؛ آنچه به منزلۀ فرهنگ یونانی شناخته می شود، قلمروی بسیار گسترده تر از حدود جغرافیایی است که اکنون به نام «یونان» شناخته می شود، و ایضاً درخصوص فرهنگ رومی و...
ورود اسلام به ایران آغاز تحولی دیگر در عرصۀ فرهنگ بود. وفاق و همدلی و همراهی ایجاد شده بین فرهنگ ایران و اسلام موجب شد با ورود اسلام به این قلمرو جغرافیایی، رشد و بالندگی فرهنگی شتابی تازه بگیرد و در قلمروهای جدیدی گسترش یابد.
ماحصل درآمیختن عناصر فرهنگی ایران و اسلام با یکدیگر، شادابی و طراوت و خردورزی و خردمندی و احترام به علم و عالمان بود، به گونه ای که تعامل و تهادی اندیشه ها به بهترین شکل ممکن صورت می گرفت و ایران پس از دوره ای فترت و رخوت، دوباره شأن خویش را در عرصۀ روابط فرهنگی و اجتماعی بازیافت. بی تردید سلسله ای که موجب این تجدید حیات معنوی و فرهنگی شده، سامانیان بودند.
گرچه پیش از سامانیان برخی نهضتها بنای کارشان را بر فرهنگ ایرانی نهاده بودند، اما به دلایل مختلف راه به جایی نبردند. سامانیان با درایت و روشن اندیشی در درآمیختن دو مؤلفۀ اسلام و ایران، موجب ماندگاری و بقای رشد فرهنگیی شدند که از سویی از سرچشمۀ معارف اسلامی سیراب می شد و از جانبی دیگر در بستر فرهنگی ایرانی نشو و نما می یافت.
گروه عظیمی از شاعران و نویسندگان و مترجمان و هنرمندان در سایۀ آرامش و آسایش فراهم آمده در این دوران، به خلق آثار عظیم پرداختند و اسباب فرهنگی شدن فضای جامعۀ آن روز را فراهم آوردند. آزادمنشی و شرح صدر، امکان گفتگو و تضارب آراء و اندیشه ها را فراهم کرد و همگان توانستند به طرح و توضیح مسائل فکری مبتلا به خویش همت گمارند. در سایۀ همین حمایتها و هدایتهای اجتماعی، دوره ای در تاریخ ایران پدید آمد که درخشانترین عصر تاریخ حیات فکری و هنری ما محسوب می شود.
اما متأسفانه این عصر برای ما چندان شناخته شده نیست. تعداد کتابهای قابل تامل که درخصوص این دورۀ درخشان نوشته شده به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد، و چه بسیار نکته های نگفته که امروز می تواند درس زندگی ما به شمار آید، ناگفته باقی مانده است و ما در بازگشت به هویت فرهنگی خویش به این دوره نیازمندیم. یکی از ضرورتهای برگزاری مجتمع تمدن تاریخ و فرهنگ سامانیان همین نکته بود؛ از سویی شکل گیری این مجمع به تحولات آسیای مرکزی و استقلال کشور تاجیکستان ارتباط دارد.
تاجیکستان امروز در حوزه ای از جغرافیای تاریخی قرار گرفته که روزگاری سامانیان بر آن حکم می راندند و بزرگداشت هزار و صدمین سال دولتداری سامانیان، به واقع بیانگر هزار سال حضور فرزندان سامان خدای در آسیای مرکزی است که همواره موجد فرهنگ و تمدن بوده اند و اکنون دوباره به آن سرچشمۀ عظیم معنوی و فرهنگی باز می گردند و در شکل گیری تمدن جدید در این حوزه مشارکت می ورزند، پیشینۀ تاریخی نشان می دهد که تاجیکان در این قلمرو جغرافیایی همواره منشأ آثار تمدنی بسیار بوده اند و حقیقتا ایجادیات فرهنگی در آسیای مرکزی همواره مدیون و مرهون تاجیکان است. تاجیکان و ایرانیان روح واحدی هستند که دست زمانه به سنگ تفرقه و نامردی و نامرادی بین آنها فاصلۀ جغرافیایی ایجاد کرده است، وگرنه هویت تاریخی و فر هنگی ایرانیان و تاجیکان قابل تقسیم و تفکیک نیست و ایرانی خواندن سامانیان نه تنها به معنای غیرتاجیک بودن این سلسله نیست، بلکه دقیقا به معنای تاجیک بودن آنان است.
با استقلال این کشور، بازیابی و تبیین هویت ملی به صورت یک ضرورت اساسی رخ نشان داد. تاجیکان برای پاسخ دادن به این نیاز اساسی به زبان و ملیت و آفرینشهای هنری پدران خویش چنگ زده اند و در این راستا هر ساله همزمان در جشن استقلال این کشور مجمعی علمی درخصوص تاریخ و مفاخر فرهنگی این کشور، و به ویژه جشن بزرگداشت آل سامان و نقش این سلسله در بسط فرهنگی در خراسان بزرگ و آسیای مرکزی امسال در تاجیکستان برگزار می شود. یکی از انگیزه های برگزاری این مجمع و نشر آثاری در زمینۀ تاریخ سامانیان، علاوه بر بازشناسی هویت ملی، همراهی و همدلی با ملت تاجیکستان است که در سالهای اخیر به تکیه گاه معنوی قابل اعتمادی نیاز داشته و آن فرهنگ مشترک دو کشور است.