پنج شنبه, 26 بهمن 1391 ساعت 03:30

همایش هفتادمین سالروز شاعر بلندآوازه تاجیک استاد حق نظر غایب در کتابخانه ملی تاجیکستان

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
دکتر شعردوست سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در همایش هفتادمین سالروز شاعر بلندآوازه تاجیک استاد حق نظر غایب در کتابخانه ملی تاجیکستان
 
دکتر علی اصغر شعردوست سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان در همایش باشکوه در جمع نخبگان ، اندیشمندان ، شعرا ، ادبا ، صاحبنظران و محققان به مناسبت هفتادمین سالروز تولد استاد حق نظر غایب شاعر بلند آوازه تاجیک حضور یافت.
سفیر جمهوری اسلامی ایران دراین مراسم که در کتابخانه ملی تاجیکستان برگزار گردیده بود سخنانی ایراد کرد. وی با اشاره به پیشینه شعرپارسی گفت: سرچشمه معروف و آشنای شعر فارسی را باید در اشعار عروضی اولیه در قرن سوم پس از اسلام دانست که طلا یه داران پدر شعر فارسی ابو عبدالله رودکی است.سفیر جمهوری اسلامی ایران پس از آن طی سخنانی تحولات بنیادینی را که بعد از تاسیس حکومت شوروی در آسیای مرکزی و از جمله تاجیکستان رخ داده است تشریح کرد و گفت: با اینکه آغاز شعر فارسی ، از فرزانه برومند خاک پاک تاجیکان یعنی رودکی بزرگ است اما پس از الحاق تاجیکستان به حکومت شوراها ضربه ای سخت را متحمل شد.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در دوشنبه در ادامه سخنان خود گفتند : حضور همه چهره های مهم ادب، هنر ، شعر و فرهنگ تاجیکستان در این مجلس نشانه ای از احترام به صاحب مجلس، استاد حق نظر غایب است که رمزی از احترام این ملت به نخبگان اندیشمند و حکایت از گوهر شناسی این مردمان خردمند و فهیم و ادب شناس دارد. آنگونه که شعر در میان مردم فارسی زبان بعنوان حافظه تاریخی یک ملت، ارزشمند است آنجا که دردهای نهفته ، سخنان ناگفته و آمال و آرزوهای عمیق و ژرف امکان بروز نمی یابند ، زبان شعر و نظم به مدد شاعر می آید و حافظه تاریخی مردمان از این جهت که در شعر و سروده های شاعران نهفته است، موید این پندار است که شعر به گونه ای از زبان فارسی که باشد اعم از فارسی، تاجیکی ، دری ، شاخه های برومند یک درخت تنومند بوده و همه آنها یک زبان هستند.
دکتر شعردوست در ادامه چنین اظهار کردند: آنگاه که شناسنامه ملت ما را در دنیا می کاوند ما را بعنوان مردمان و باشندگان سرزمین رودکی ، حافظ ، سعدی و فردوسی نام می برند ما را با این نامهای بزرگ به خوبی می شناسند این شناسنامه هویت و شناسنامه تاریخی ملت ماست به این افتخار می کنیم و خدا را شاکریم که سرزمین های ما از ادامه دهندگان آن راه درخشان هیچگاه خالی نبوده است. ما به آن پیشینه افتخار می کنیم و امروزه ادامه دهندگان این راه افتخارآفرین در سرزمین های فارسی زبان همچنان حضور دارند.
امروزه دردهای جامعه بشری در اشعار شعرای تاجیک ، افغان و ایران کاملا مشهود است و سروده های استاد حق نظر غایب در حقیقت کارنامه منظوم مردمان تاجیک در نیم قرن اخیر است . روزگاران خوشی و حلاوت، روزگاران سختی و مرارت ، روزگاران هجران و غربت ، تمامی اینها در لابلای دیوان های استاد حق نظر غایب قابل مشاهده است. نام شاعری اینگونه بی تردید زنده می ماند چرا که با مردمان خود زیسته است و به زبان شعر طلبات زمان خود را آنهم با زبان هنر جواب داده است. هر پیامی که جامه هنری به خود بگیرد باقی می ماند و نامیرا ست. عالی ترین و والاترین پیامها اگر بصورت عادی بیان شوند فقط تا زمانیکه پدید آورنده آن در زمان حیات است در ذهن ملت می ماند اما آنگاه که این پیام ها جامه هنری به خود می گیرد و در قالب شعر، رمان ، داستان ، فیلم و موسیقی بیان می شوند در ذهن مردمان همه اعصار و مکانها زنده می مانند.
امتیاز استاد حق نظر غایب این است که با وجود فراز و فرود در شعرش در راهی مستقیم که آنهم زبان مردمان خودش است همواره سخنی گفته و اشعاری میرا و ماندگار سروده است .
دکتر شعردوست سفیر جمهوری اسلامی ایران در دوشنبه از طرف خود و به نمایندگی از سوی مردم شریف ایران ، این کشور مهد ادب ، هنر ، علم و عرفان ، بابت توفیقات استاد فرزانه ، وجود ایشان و آفرینش های او را چنین ارج نهادند و هفتادمین سالروز تولد استاد فرهیخته را به ایشان و ملت تاجیکستان تبریک گفتند و بیان نمودند شما تنها به ملت تاجیک تعلق ندارید و شاعر همه مردمان فارسی زبانی که در هر دیار زندگی می کنند، هستید.
 
مشروح سخنرانی دکتر شعردوست در تحلیل شعر دوران شوروی به مناسبت پنجاه سال فعالیت ادبی شاعر خلقی تاجیک حق نظر غایب در این مراسم ذیلا می آید:
با اینکه شعر پارسی پیشینة بسیار ممتدی دارد و به عصر اشکانیان و به قول برخی حتی پیش از هخامنشیان و سرایش «گاهان» می‌رسد، اما سرچشمة معروف و آشنای فارسی آن را باید در اشعار عروضی اولیه در قرن سوم پس از اسلام دانست که طلایه‌دار آن، پدر شعر فارسی، ‌ابوعبدالله رودکی است. پس از آن که ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند، ضمن حفظ زبان فارسی، به احیا و اشاعة «فارسی نو» مبادرت کردند و با رسمیت یافتن آن در مقام زبانِ نخستین سلسله‌های پادشاهی ایران، به سرودن شعر با اوزان عروضی عرب پرداختند. با ظهور رودکی و فردوسی، شعر به زبان فارسیِ جدید به جریان افتاد و از قرن چهارم تا هشتم هجری، با درخشش شاعرانی همچون منوچهری، ناصر خسرو، سنایی، عطار، خیام، خاقانی، مولوی، سعدی و حافظ، دورة اعتلای خود را پشت سر گذاشت. ولی از آن پس، در سراشیب انحطاط افتاد و سخنوران عصرهای بعدی تا سدة 19 میلادی، جز تقلید اشعار شاعران بزرگ، هیچ کاری نکردند. در ایران در دورة انقلاب مشروطیت و در آغاز قرن بیستم میلادی که شاعران ملیِ مشروطه‌خواه، به ضرورتِ زمان و با توجه به تجاوز دولتهای روس و انگلیس، به نکوهش استبداد و استعمار و ستایش آزادی و استقلال پرداختند، موضوع و محتوای شعر دگرگون شد.
اما در آسیای میانه و بویژه تاجیکستان، شعر و به طور کلی ادبیات ‌وضعیتی دیگر یافت.
تحولات بنياديني که بعد از تأسيس حکومت شوروي در آسياي مرکزي از جمله تاجيکستان رخ داد، ادبيات و فرهنگ اين کشورها را نيز شديداً تحت تاثير خود قرار داد. در ابتداي پيروزي انقلاب اکتبر 1917 میلادی در روسيه، مبارزه و بحث‌هاي شديدي ميان مکاتب و تشکل‌هاي ادبي در مورد چگونگي ادبيات شوروي و ارزش‌ها و ملاک‌هاي آن آغاز شد. ادامه اين بحث‌هاي طولاني موجب شد که شخص لنين، بنيانگذار دولت شوروي، وارد اين بحث‌ها شود و براي ادبيات شوروي تعيين تکليف کند. دستگاه ايدئولوژي حزب کمونيست ادبيات را به سه گروه تقسيم کرده بود: ادبيات بورژوازي، ادبيات نيمه بورژوازي، ادبيات کارگري.
کمونيست‌ها معتقد بودند که چون دولت شوروي حکومت کارگر و دهقان است، ادبيات آن نيز بايد توسط همين طبقه بويژه توسط کارگران و برای کارگران آفريده شود. از اين رو، در دهة اول پيروزي انقلاب اکتبر، کمونيستها شعار «براي ادبيات کارگري» را مطرح کردند که هدف اصلي آن خلق آثار ويژة کارگري و براي کارگران بود. بر اساس نظر نظریه‌پردازان مکتب رئاليسم سوسياليستي هيچ کس بهتر از خود کارگر واقعيت زندگي او را نمي‌تواند به تصوير کشد. براي رسيدن به اين هدف، حزب کمونيست در سال 1924 میلادی در انجمن هشتم خويش به طور آشکارا سياستهاي را خود در باره ادبيات اعلام و دستور لازم را براي کمک و آماده کردن لشکر جديد اديبان از طبقه کارگر صادر کرد.
در نتيجه تعدادي قوانین ثابت و متحجر وضع شد که محتواي «رئاليسم سوسياليستي» را يک بار براي هميشه تعريف کرد. کمترين انحراف از اين قواعد را بازماندة گذشتة بورژوازي يا بازتاب نفوذ بورژوازي خارجي مي‌شمردند و نتيجة آن، قطع هر گونه بحث و مفاوضه فرهنگي، هر گونه امکان ايراد و اعتراض و هر نوع جدل و مبارزة عقيدتي بود که در واقع چيزي در نقطه مقابل مارکسيسم است و در تقابل با ادبيات محسوب می‌شد.
بعد از اين، حملات شديدي عليه ارزشها و سنت‌هاي ادبي ديگر مليت‌ها تا قبل از انقلاب اکتبر شروع شد. به نظر بولشويکها، همة ارزشها و سنتهاي موجود تا قبل از وقوع انقلاب کارگري، عناصر فئودالي و واپسگرا بوده، بايد از آنها به کلي دست کشيد. ادبيات شوروي بايد هم در صورت و هم در محتوا با ادبيات گذشته کاملاً فرق داشته باشد. به نظر آنها جامعة نو نياز به ادبيات و فرهنگ نو دارد. اين برخورد خشن کمونيست‌ها با فرهنگ و ادبيات، حتي شاعران فارسي‌زبان آسياي میانه را که از انقلاب اکتبر استقبال کرده بودند، در حالت يأس و نااميدي قرار داد.
مناسبت با سنت‌هاي ادبي شعر فارسي تاجيکي تأسف‌بار بود. نمايندگان ادبيات کارگري پيروان مکتب کلاسيک را مذمت و تحت فشار قرار مي‌دادند. نویسندگان تاجيک و ديگر اقوام آسياي ميانه در مورد مسايل و مشکلات خلاقيت ادبي نيز با يکديگر اختلاف نظر و سليقه داشتند. از يک سو یک عده نویسندگاني بودند که دست از قالب‌ها و موضوعات سنتي بر نمي‌داشتند و از سوي ديگر طرفداران فرهنگي به اصطلاح پرولتاري بودند که عقيده داشتند ادبيات بايد در خدمت نيازهاي واقعي جامعه باشد. اين دسته منکر اهميت شکل و ظرافت‌هاي هنري بودند و به منظور اشاعة عقايدشان «اتحادیة تاجیکستانی نويسندگان پرولتاري» را در سال 1931م. تأسيس کردند.
پيروان ادبيات کارگري وزن شعر هزاران سالة فارسي را نيز انکار و آن را خاص ادبيات عرب مي‌دانستند. به اعتقاد آنان، يا به نظر حزب کمونيست، ادبيات کارگري تاجيک بايد در پيروي از ادبيات کارگری روسيه شکل مي‌گرفت که نمايندگان اين ادبيات در نظم ماياکوفسکي و در نثر گورکي بودند. مفهوم نوگرايی در ذهن شاعران ادبيات کارگري در تاجيکستان، پيروي از اشعار انقلابي ماياکوفسکي و در قالب شعر پلکاني بود. احتمالاً همين وضعيت صدرالدين عيني، اساس‌گذار ادبيات معاصر تاجيک را وادار کرد که به بهانة «تنگ بودن چهارچوبة نظم براي بيان تحولات انقلابي» آن روزگار، از سرودن شعر خودداري نمايد.
در اواخر دهة 1930م. نسل جديدي از شاعران پا به عرصه وجود گذاشتند که اساس فکر و هنرشان از انقلاب مايه گرفته بود. آنها شديداً به شعر انقلابي و مردمي پايبند ماندند و محتواي اشعارشان تبليغ برنامه‌هاي اقتصادي و اهداف سياست خارجي حزب بود. آنها به زباني عامه‌فهم مي‌سرودند و با عناوين و القاب قهرمانانه‌اي از دهقانان و کارگران به عنوان سازندگان نظام اقتصادي سوسياليستي کمونيست تمجيد مي‌کردند و در اشعارشان به بيان تفاوت‌هاي فاحش گذشته مملو از سرکوب و عقب‌مانده با آيندة درخشان مي‌پرداختند و نيز در بارة اختلافات اعتقادات قديمي با تفکر جديد در مورد زنان، شعر مي سرودند. در نظر اين دسته از شعرا، هر واقعة کوچکي ارزش سرودن يک شعر را داشت و از اين رو به مناسبت‌های مختلف، از تکميل ساختمان يک پل گرفته تا جشني در يک مدرسه روستا، شعر مي‌سرودند. در نظر آنها اين سرودن‌ها همه فرصتي بود براي تأمل و بررسي تغيیرات عمده‌اي که در زندگي مردم عادي تاجيکستان رخ داده بود.
از اين رو، آن چه به عنوان تحول يا نوگرايی در ادبيات تاجيک، یک دهه بعد از وقوع انقلاب اکتبر 1917 و بویژه از اوایل دهة 1930 میلادی ذکر مي‌شود در واقع به تحول سياسي و اجتماعي بيشتر صدق مي‌کند تا تحول ادبي. در حقيقت وقایعي که در آن سالها بر سر ادبيات و فرهنگ تاجيک آمد يک نوع مرزبندی با خطوط قرمز و فیلترینگ ادبی شباهت دارد تا تحول.
سیاستی که نظریه‌پردازان حکومت شوراها برای روسیه تجویز کرده بودند، به تدریج در تمام جماهیر این سرزمین تعمیم یافت. این تأثیر بیشتر از نظر محتوایی بود و بیشتر در خدمت سوسیالیسم و اهداف ایدئولوژی نظام قرار داشت و از این رو اهداف آن عبارت بود از ترغیب نظام سوسیالیستی، دفاع از طبقة کارگران، مبارزه با بیسوادی، دفاع از حقوق آزادی زن و غیره. بعد از انقلاب بخارا، توجه سخنوران به جنگهای داخلی، سرنگونی امیر و نظام فئودالیسم معطوف گردید.
با اینکه آغاز شعر درخشان فارسی، از فرزانه‌فرزند برومند خاک پاک تاجیکان، یعنی رودکی بزرگ است، اما پس از الحاق تاجیکستان به حکومت شوراها، ضربه‌ای سخت را متحمل شد. زمانی کمال خجندی، همعصر حافظ شیرازی، ششصد سال پیش گفته بود:
با لطف طبع، مردم شيراز از «كمال»                باور نمي‌كنند كه گويم خجنديم
متأسفانه این کلام همپای حافظ در دوران شوروی مرادف با ادبیات فئودالی و بورژوازی شد و در عوض،‌ ادبیاتِ فقط در چهارچوب برای کارگران و زحمتکشان و تبلیغ و ترغیب شعارهای حزبی بود که مفهوم می‌یافت.
در این دوران، شعر و ادبیات به طور کامل در خدمت حزب بود و حتی برای سرودن شعر، «بخشنامه» نیز صادر می‌شد که سرپیچی از آن غیرممکن بود. با نگاهی گذرا در خواهیم یافت که در میان مجموعه‌های چاپ شدة شعر در دهه‌های 1930 تا 1980، ‌هیچ مجموعه‌ای را نمی‌توان یافت که بخشی اعظم از آن به ستایش لنین، استالین، کار در کالخوزها، تمجید از پنبه و پنبه‌کاری نباشد.
یعنی اینکه شعر وسیله‌ای در دست حزب و برای حزب بود و شاعر آنچه که در نهان داشت، نمی‌توانست بازگو کند.
مرحوم جلال آل احمد در سفري كه در سال 1964 به دعوت انجمن فرهنگي ايران و شوروي و براي شركت در هفتمين كنگرة مردم‌شناسي مسكو به روسيّه كرده بود، در سفرنامة خود به نام «سفر روس» ]چاپ انتشارات برگ، تهران 1369[در ص 145 مي‌نويسد: «جمعاَ 210 روبل دادندبابت سه چهار تا قصّه‌هايي كه از من ترجمه كرده‌اندبه هر صورت ديروز به یکبار ما را پولدار كردند!» و در ص 103 همين كتاب نيز مي‌نويسد: «عصر شنبه مخبر راديو آمد، با چهل و چهار روبل مزدِ گفتارم در راديو. چهار تا كلمة پرت و پلا و حتي نه از روي يادداشت و اين همه مزد؟! قبض را گذاشت جلویم كه امضا كنم و اسكناس‌ها را گذاشت روي ميز. ديدم كه روشنفكر جماعت را همين جوري‌ها مي‌خورانند كه صدایشدرنيايد».
این واقعیت تلخ دوران شوروی بود که گریبان روشنفکران و از جمله شاعران و نویسندگان را گرفته بود. در زمانه‌ای که صحبت از «وطن» یعنی تمام خاک شوروی، و سخن از زبان مادری جرم محسوب می‌شد و ملتی که ادبیاتش حتی در عرصة خط دوبار مورد تهاجم قرار گرفت، بایستی صد بار درود و هزاران آفرین به پاسداران این زبان فرستاد که در سخت‌ترین و دشوارترین لحظه‌ها از آن صیانت کردند.
تاجیکان که مردمی آریایی‌ و ایرانی‌تبار می‌باشند، از دورترین زمانهای تاریخی، ثابت نمودند که زبان، فرهنگ و تمدن ایرانی با خون آنان عجین است. بر همگان معلوم است که پس از حملة اعراب،‌ مردمان غیر عرب مصر، لبنان و سوریة امروزی، زبان و خط گذشتة خود را فراموش و زبان و خط عربی را پذیرفتند، اما نه اسکندر توانست زبان یونانی و نه اعراب توانستند زبان عربی و نه روسها توانستند زبان روسی را به مردم اصیل تاجیک تحمیل کنند.
به اعتقاد اینجانب اگر در محیط ادب‌پرور و فرزانه‌خیز ماوراءالنهر حکومتی غیر از حکومت شورایی تک‌حزبی حاکم می‌شد، شاید امروز ما یکی از شکوفاترین ادبیات فارسی‌زبانان در عرصة جهان را شاهد می‌بودیم. امروز نیز به لطف استقلال خجستة تاجیکستان و رهایی افکار ادیبان و روشنفکران از تقید حزبی و به مدد آزادی بیان و اندیشه، به امید پروردگار ما شاهد این جهش عظیم خواهیم بود.
ما امروز در این محفل،‌ از پنجاه سال فعالیت ادبی یکی از همان شاعرانی تجلیل می‌کنیم که خود شاهد بسیاری از این ناملایمتی‌ها در آن روزگار بوده‌اند، ولی علی‌رغم همة این سختی‌ها، حامی و از مولّدان شعر اصیل فارسی و تاجیکی بودند و در این سالیان پربرکت، دهها مجموعه شعر را به زیور طبع آراسته‌اند. ما برای شاعر معروف تاجیک، جناب آقای حق‌نظر غایب که اکنون به سن مبارک هفتاد سالگی رسیده‌اند، آرزوی تندرستی،‌ صحت و کامیابی از پروردگار بزرگ را خواهانیم.
از توجهی که مبذول فرمودید،‌صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم.
موفق و پیروز باشید.
 
خواندن 805 دفعه آخرین ویرایش در پنج شنبه, 26 بهمن 1391 ساعت 03:30

نظر دادن

“ساوالان” از میرزا حسن رشدیه و جبار باغچه بان می گوید...

یادی از دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی

پشت صحنه حضورم در برنامه زير نور ماه در شبكه جهانى سحر

تازه ها

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ،  صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ، صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

دوشنبه, 03 ارديبهشت 1403 09:35

استاد دولتمند خال‌اف‌ خواننده «آمدم ‌اي شاه پناهم بده» و «دور مشو، دور مشو» به ابديت پيوست.  دوست گرامي‌ام استاد دولتمند خال‌اف، آهنگساز، نوازنده و احياگر موسيقي «فلك»‌ دار فاني را...

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

پنج شنبه, 19 بهمن 1402 12:00

غبار كدورت و تيرگي فرونشسته بر جهان چنان غليظ بود كه گويي هيچ صبحي در پس پرده نيست و خورشيد روشناي خويش را براي هميشه از زمين برگرفته است و...

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

سه شنبه, 10 بهمن 1402 18:18

نمایش لیلی و مجنون به کارگردانی و نویسندگی یعقوب صدیق جمالی به زبان ترکی آذربایجانی بر اساس مثنوی «لیلی و مجنون» اثر حکیم ملا محمد فضولی در تالار وحدت تهران...

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

پنج شنبه, 21 دی 1402 18:25

روز یکشنبه سوم دی ماه کانون هنرمندان آذربایجان در تهران ، مراسمی به مناسبت هشتاد و چهار سالگی استاد حسن مجید زاده متخلص به ساوالان برگزار کرد . در این...

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

پنج شنبه, 21 دی 1402 15:22

تالار سید محمود دعائی در موسسه اطلاعات روز سه شنبه دوازدهم دی ماه شاهد مراسمی به یاد ماندنی بود . این مراسم که برای تجلیل از خدمات نیم قرن استاد"...

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

سه شنبه, 23 آبان 1402 15:34

 شاعر و نویسنده زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان استاد شهریار بیان کرد:متاسفانه شهریار شناسی در ایران هنوز بسیار ضعیف است، درحالیکه در دانشکده های پیرامونی لااقل در دانشکده...

حق تكثير كليه محتواى تصويرى، صوتى و نوشتارى اين وبسايت متعلق است به على اصغر شعردوست .