یاران و دوستان همه بر غــم نشستهاند
دلخســتگان به وعدة مرهــم نشستهاند
برخاســت عالم کـــرم و لطف از میان
واکنون به سوگ او همه عالم نشستهاند
از تنگــنای خانــــة دلهـــا به ماتمـش
اندوه و رنــج و محنت، با هم نشستهاند
طلوع خورشید در روز یکشنبه 16 سپتامبر 2012 در آسمان گیتی، مصادف گشت با غروب خورشید درخشانی دیگر در آسمان علم و فرهنگ اصیل فارسیزبانان جهان. و چه ناباورانه چشم و دل همگی را در سوگ خویش اشکبار و خونشار نمود. براستی که زبان و کلام از وصف جایگاه این بزرگمرد عرصة علم و فرهنگ عاجز و ناتوان است. استاد محمدجان شکوری، تنها یک شخص در جامعة علم و فرهنگ نبود، بلکه جایگاهی رفیع از جامعة فرهنگی بود که فقدان وجود عزیز ایشان، سالها خالی خواهد بود و سالیان سال پدر پیر فلک را صبر بباید تا مادر گیتی همچون وی را بزاید.
زندگی او شکوهمند بود، همچنانکه مرگ ناباورانة وی. مردی که بیش از هفتاد سال برای بالیدن فرهنگ نالید و بار رنج و آلام ملت خود را در قلب خویش گریست.
استاد محمدجان شکوری، سفیر و بلکه پیشرو رسمیت بخشیدن به زبان فارسی و خودشناسی ملی بود. در مدت زندگی پربرکت خویش بیش از پنجاه کتاب و صدها مقاله در زمینة خودشناسی ملی، زبان و بازیابی هویت ملی و میهنی به رشتة تحریر در آورد و تداومگر راه پرفروغ سلف دانشمند بزرگوار خویش، شریفجان مخدوم صدر ضیا بود.
استاد محمدجان شکوری بخارایی، در کنار استاد صدرالدین عینی، جلال اکرامی، رحیم هاشم، ساتمالغزاده و برخی دیگر، از جمله بنیانگذاران فرهنگ نوین تاجیک محسوب میشوند.
خدمات نمایان و شایستة استاد شکوری در عرصة بینالمللی موجب گردید تا در سال 1996 به عنوان عضو پیوستة فرهنگستان زبان و ادب جمهوری اسلامی برگزیده گردد و در سال 2005 میلادی به عنوان «چهرة ماندگار» در جمهوری اسلامی ایران شناخته شد.
پروردگار چنان توفیقی به استاد شکوری داده بود که تحقیقاً بیش از هفتاد سال از عمر گرانمایة خویش را وقف تحقیق نمود. کسانی که از نَفَسِ گرم همنشینی او برخوردار بودهاند، جز صفا و صمیمیت از او چیزی به یاد ندارند و کسانی که اهل علم و دانش بودهاند، آثار متعدد او راهگشای مشکلاتشان بوده است.
امروز در سوگ یکی از بزرگترین، عزیزترین و شریفترین فرزندان شایستة ملت تاجیک به سوگ نشستهایم. بیتردید بار این کوهِ عظیمِ غم تا سالها بر دوش دوستداران و عزیران وی سنگینی خواهد کرد. اینجانب به عنوان یکی از دوستان نزدیک و از دوستداران ایشان و سالها از نفس گرم حضرت ایشان بهرهمند بودهام، تسلیت و همدردی و تسلیت خویش را ابراز میدارم. غم از دست دادن این بزرگوار امروز بر دوش همة ما سنگینی میکند.
غریبان را دل از بهر تو خون استدل خویشان نمیدانم که چون است!
برای زندگی جسمانی آدمی، نقطهای پایانی به نام مرگ وجود دارد، اما برای حیات معنوی بزرگان، پایانی نیست. جسم به خاک میپیوندد، روح به عالم باقی و نام و راه آنان برای آیندگان.
فقدان این دانشور و فرهیختة بزرگوار، بدون تردید ضربهای عظیم بر پیکرة علمی و فرهنگی کشورهای تاجیکستان، ایران، افغانستان و اصولاً تمام فارسیزبانان جهان است. اینجانب به نمایندگی از دولت و ملت ایران، این ضایعة دردناک را به جامعة فرهنگی و علمی سه کشور همدین و همفرهنگ و همزبان تاجیکستان، افغانستان و ایران تسلیت عرض میکنم و برای خانوادة بزرگوار و شریف وی از پروردگار بزرگ رحمت صبر جمیل را آرزو مینمایم.
یاد ایشان همواره گرامی باد.