محراب، مانند هر پگاه، پاسدار همیشه اش را به سوی خویش می خواند و علی (ع) بر سجده آخرین پیشانی می ساید. تیغه شمشیر در تاریکی می درخشد و عرش می لرزد و محراب دری می شود از درهای بهشت.
لبه تیز کینه و حقارت بر تارک ابرمرد اسلام می نشیند و خون مولود کعبه بر دامن ابن ملجم شتک می زند که عقده های دنیاییش را در شهادت بزرگ مردی جست و جو می کند که دنیا را، دنیا را، سه طلاقه کرده است. و نخستین شهید محراب، ضربت خورده از کینه حقیران دهر، رستگارترین آفریده یزدان است و ساقی کوثر است و همسر کوثر است و گواه همواره تاریخ بر مظلومیت شیعه؛ که پیشانیش همواره از خونش سرخ است و فریاد حق جویی و عدالت خواهیش، فریاد برائت از استکبارش بر فراز تاریخ آونگ است و خواب مستکبران را بر می آشوبد. علی (ع) مرد محبت و آبادانی، که با هر ضربه ای بر خاک، چشمه ای جوشان پدید می آورد، که نیم شبان، روزی یتیمان و بیوگان را در حریر حبّش می پیچد و به در خانه مستمندان می رساند. علی (ع) که ذوالفقارش برترین شمشیر اسلام است، با همان دستانی که خیبر را به بازیچه ای بدل می کند، برای یتیمان بیوه زنی لقمه می گیرد. دستان علی (ع) سرپناه است، همه یتیمان به زیر دستان علی (ع) پناه می آورند. قلب علی (ع) مأمن خداست. همه راه گم کردگان از او نشان می جویند و ..... همان که محاسن به خون خویش خضاب می بندد و از ورای محراب به لقای جانانی می رود که عمری رنج و درد را برای او برتابیده بود.