جمعه, 12 مهر 1392 ساعت 03:30

گذری بر ادبیات منظوم تاجیک

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
علم ادب یا سخن سنجی در اصطلاح قدما عبارت بوده است از « معرفت به احوال نظم و نثر و از حیث درستی و خوبی و بدی و مراتب آن » (در تاریخ ادبیات ذکاء الملک فروغی، ص 24). جرجی زیدان می نویسد که « علم ادب در اصطلاح علمای ادبیات مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است، از قبیل نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت، شعر، تاریخ و انساب. و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آنهاست....» ( تاریخ آداب اللغه العربیه، ج2، ص 95).
در فرهنگ و تمدن هر ملت، ادبیات جزئی از فرهنگ و تمدن آن ملت است که شعر جزئی جدایی ناپذیر از ادبیات محسوب می شود. صرف نظر از تعاریف مختلفی که طی قرنها از شعر توسط علمای این رشته عرضه شده و بدون آن که قصد تحلیل آنها را داشته باشیم، اما آنچه که تردیدی در آن نمی توان داشت این است که شعر تجلی عالی ترین احساسات و عواطف انسانی در زیباترین و شیواترین قالب زبانی است. از این رو، فصاحت و بلاغت، از اصلی ترین خصیصه های جسمانی شعر شمرده می شود.
اما از نظر فلسفی، به قول اوکتا ویوپاز، شعر مکاشفه ای کوتاه از زمان اصلی است که در زمان اساطیری اتفاق می افتد. زمان اساطیری مشحون از ویژگیهای زندگی ماست، به درازی ابدیت، یا به کوتاهی یک دم؛ مشئوم یا مقبول، بارور یا سترون. این نظریه وجود تعدادی از زمانهای گوناگون را مجاز می دارد. همین سخن را می توان در مورد هر تقویم مذهبی تعمیم داد. هر عید چیزی بیش از یک تاریخ یا سالگرد است. عید تنها یک تجلیل از یک حادثه نیست، بلکه به منزله بازسازی آن است. در این حالت، زمان کرونومتری نابود می شود و زمان حال ابدی –برای دوره ای کوتاه، اما قیاس ناپذیر - احیا می گردد. عید خالق زمان می شود و تکرار به مفهوم بدل می گردد. اسطوره ها و اعیاد مذهبی تنها مواردی نیستند که زمان حال قادر است مزاحم تداوم آنها گردد. شعر نیز چنین است. بی تردید تصور زمان به منزله زمان حالی ثابت و فعلیت محض، بسیار کهن تر از تصور زمان کرونومتری است، زیرا این امر، به منزله درک فوری جریان واقعیت نیست، بلکه نوعی استدلال برای گذران بودن آن است.
این دوگانگی در تضاد میان تاریخ و اسطوره، یا میان تاریخ شعر، نشان داده می شود. در اسطوره  - همانند اعیاد مذهبی، یا داستانهای کودکان ( مثل یکی بود، یکی نبود؛ روزی روزگاری و .....) زمان هیچ تاریخی ندارد. آن آغاز، شامل همه آغازهایی است که ما را به زمان زنده ای می برد که در آن همه چیزها واقعا در هر لحظه ای آغاز می شوند، حوادث تحقق می یابند و بازسازی می شوند. اگر قول واندر لیو را بپذیریم، همه حوادث تاریخی و اساطیری همواره این قابلیت را دارند که در همین لحظه خاص اتفاق بیفتند.
هر شعری که می خوانیم، یک بازسازی است، یعنی یک مراسم آیینی، یک عید است. در شعر، زمان متعارف از حرکت باز می ایستد و زمان اصلی جایگزین آن می گردد. این زمان اساطیری –پدر همه زمانهایی که واقعیت را تلبیس می کنند -  به یاری تشریک با زمان ذهنی و درونی ما مقارن است. انسان که زندانی تداوم است، میله های ناپیدای زندان خود را درهم می شکند و به زمان زنده پا می گذارد. زندگی ذهنی او با زندگی درونی اش یکسان می شود، زیرا دیگر زمان، مقیاسی فضایی نیست و به یک منبع و سرچشمه در زمان حال مطلق تبدیل شده است و مدام خود را بازسازی می کند.
میان قهرمانان منظومه بزرگ « شاهنامه فردوسی »، یا قهرمانان منظومه « لیلی و مجنون » نظامی، اگرچه زمان کرونومتری با سرایندگان آنها فاصله انداخته است، اما طبق این تعریف می توان رستم، زال، افراسیاب، فریدون، ضحاک و لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد را معاصران زمان فردوسی و نظامی و حتی هم عصران زمان کنونی و آینده شمرد. زیرا برای زمان اساطیری و هنر، مرزی وجود ندارد. نیکی همان نیکی است و بدی همان بدی؛ این کیفیت حسی انسان است که قادر است آنها را جابجا کند، قالبها را بشکند و یک پدیده را که در زندگی او نقش دارد، با ظاهری دیگر بازسازی کند.
اگر قدیمترین سروده های اوستا، یعنی منظومه « گاهان » را مشمول شعر نماییم، شعر فارسی دست کم بیش از دو هزار و هفتصد سال قدمت دارد. شعر فارسی به صورت هجایی از « گاهان » اوستا تا « درخت آسوریک » در دوران پارتی و تا دوران بعد از اسلامی در وزنهای هجایی و عروضی و سبکهای مختلف خراسانی، عراقی، هندی و دوره بازگشت، تا سبک نیمایی و شعر سپید، دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است که بدون تردید، نوع نگاه انسانی به این مقوله، از بنیادی ترین علل آن است. در واقع ادبیات مانند هر هنر دیگر، نیازمند به مکتب است و مکتب ادبی به یک نوع فلسفه انسانی و اجتماعی خاص نیازمند است. مکتب و فلسفه ای که نه تنها حاوی جنبه های متعالی انسانی و اجتماعی باشد، بلکه قابلیت پذیرش و پرورش بافت ها و سبک های ادبی را نیز داشته باشد. شاید اگر شعر فارسی طی قرنها گرفتار استثمار سلاطین و درباریان نمی گردید، چه بسا دچار تحولاتی ژرفتر می گردید.
زبان فارسی، تا دیرگاهی زبان رسمی و درباری سرزمین پهناور ایران، هند و عثمانی بوده است که بسیاری از آثار ارزشمند فارسی در سرزمینهایی غیر از ایران امروزی، در هند، آسیای مرکزی، ترکیه و غیره تألیف شده اند. با جدایی این سرزمین ها از ایران، زبان فارسی و بویژه شعر گرفتار سرنوشتهایی متفاوت شدند.
ماوراءالنهر جزئی از خراسان بزرگ است که به مدت پنج قرن بزرگترین مهد تمدن اسلامی ایران و مرکز حکومتهای ایران بوده است. سرنوشتی که بر تاریخ و فرهنگ و تمدن این سرزمین گذشت، به مراتب دهشتناک تر از سرنوشتی است که بر پاره های جدا شده از ایران بزرگ گذشت. سرنوشت بخارا که زمانی یکی از مراکز سترگ فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی بود، بویژه بعد از « فتنه بخارا» ( به قول آکادمیسین مرحوم محمدجان شکوری) و اشغال آن از سوی روسیه تزاری، جدایی این شهر به همراه سمرقند با طرح اجباری « تبر تقسیم » حکومت شوراها از جغرافیای فرهنگی و تاریخی خود ( ماوراء النهر) و از گویشوران اصیل آن (تاجیکان)، از محزونترین صفحه های تاریخ این سرزمین است. اگرچه تأسیس جمهوری تاجیکستان، فروغ زبان و ادبیات فارسی را که رو به سوی خاموشی نهاده بود، شعله ور ساخت، اما دو بار تغیر خط تاجیکان، تندبادی سخت بر این شعله پرفروغ بود. با این حال، تلاش بزرگمردان این خطه، ازجمله صدرالدین عینی، باباجان غفوراف، عبدالقادر محیی الدین اف، عباس علی اف و دیگران بود که باعث پیدایش ادبیاتی نوین با نام « ادبیات تاجیک » شد که می توان این دوران را دوره خودشناسی و بازگشت به هویت ملی تاجیکان نامید.
ادبیات در این دوران، چه در نثر و چه در نظم، علاوه بر یافتن قالبهای خاص خود، از جریانهای ادبی در سایر کشورها، بویژه از روسیه و بعدها از ایران متأثر شد. آکادمیسین محمدجان شکوری که خود از نظریه پردازان ادبیات تاجیک است، در زمینه عوامل پیدایش شعر نو در تاجیکستان، بر این باور بود که « کوشش شعر امروز، به معنی تماما شکستن و پاره کردن زنجیر اوزان کلاسیکی نبوده، بلکه آن را با خود موافق کردن است. اساس ریتمی شعر آزاد با عروض سخت مرتبط بوده، شاعران همچنین از امکانات وزن نظم دیگر ملل، وزن هجایی و هکذا استفاده می کنند. ادیبان، بسیاری از اساسهای ریتمی و صوتی شعر امروز را سنجیده، با آثار خود تطبیق داده، هیچ گاه از عروض دور نمی شوند ».
به عقیده برخی، صدرالدین عینی نخستین کسی است که مضمون های نو زمانی را در شکل و قالبی شیواتر گذرانیده و با شعر معروف « مارش حریت » (1918م) سبک تازه ای به وجود آورد. این آهنگ نوگرایانه را در مرثیه برادرش سراج الدین و در شعر « انقلاب» و غیره نیز می توان مشاهده کرد. صدرالدین عینی در صف اولین شاعران نوآور و از نخستین شاعران سرود انقلابی است که در کنار مضامین سیاسی و اجتماعی، شکل و آهنگ و وزن را متحول نمود.
پیرو سلیمانی، یکی دیگر از پیشگامان شعر نو تاجیک و معاصر با نیما یوشیج است. وی از انقلاب بخارا الهام گرفته، از اوایل سالهای بیست نوآوری در شعر و آهنگ را آغاز کرد. پیرو سلیمانی به مشهد و افغانستان سفر کرد و با همتایان خود آشنا می شود. نیما نیز از حیات آسیای مرکزی و تاجیکستان و از برخی ادیبان این دیار خوب آگاهی داشت. عمده ترین فرق نیما و پیرو در موضوع اشعار آنان است. نیما به ظلم اجتماعی در ایران بیشتر توجه داشت، اما پیرو حیات خود را به نوخواهی، ترقیات و آرمانهای انقلابی اختصاص داده بود.
اصولا آشنایی شاعران تاجیک با شعر نیما از ابتدای سالهای 60 میلادی است. مومن قناعت، قطبی کرام، عبید رجب و دیگران از پی شاعران تجددخواه ایران شتافته، بسیاری از مضامین و موضوعهای اجتماعی آنها را که در شعر تاجیک سابقه نداشت، تقلید کردند. از شعر شاعران بعدی - لایق شیرعلی، گلنظر کیلدی، حبیب اله فیض اله، گلرخسار صفی، شاه مظفر یادگاری، غایب صفرزاده و دیگران هم بو و طروات شعر نیمایی به مشام می رسد. و باید گفت که نیما و شعر او هنوز هم در میان شعرا و ادبیان تاجیکستان طرفداران زیادی دارد.
خواندن 953 دفعه آخرین ویرایش در جمعه, 12 مهر 1392 ساعت 03:30

نظر دادن

“ساوالان” از میرزا حسن رشدیه و جبار باغچه بان می گوید...

یادی از دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی

پشت صحنه حضورم در برنامه زير نور ماه در شبكه جهانى سحر

تازه ها

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ،  صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ، صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

دوشنبه, 03 ارديبهشت 1403 09:35

استاد دولتمند خال‌اف‌ خواننده «آمدم ‌اي شاه پناهم بده» و «دور مشو، دور مشو» به ابديت پيوست.  دوست گرامي‌ام استاد دولتمند خال‌اف، آهنگساز، نوازنده و احياگر موسيقي «فلك»‌ دار فاني را...

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

پنج شنبه, 19 بهمن 1402 12:00

غبار كدورت و تيرگي فرونشسته بر جهان چنان غليظ بود كه گويي هيچ صبحي در پس پرده نيست و خورشيد روشناي خويش را براي هميشه از زمين برگرفته است و...

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

سه شنبه, 10 بهمن 1402 18:18

نمایش لیلی و مجنون به کارگردانی و نویسندگی یعقوب صدیق جمالی به زبان ترکی آذربایجانی بر اساس مثنوی «لیلی و مجنون» اثر حکیم ملا محمد فضولی در تالار وحدت تهران...

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

پنج شنبه, 21 دی 1402 18:25

روز یکشنبه سوم دی ماه کانون هنرمندان آذربایجان در تهران ، مراسمی به مناسبت هشتاد و چهار سالگی استاد حسن مجید زاده متخلص به ساوالان برگزار کرد . در این...

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

پنج شنبه, 21 دی 1402 15:22

تالار سید محمود دعائی در موسسه اطلاعات روز سه شنبه دوازدهم دی ماه شاهد مراسمی به یاد ماندنی بود . این مراسم که برای تجلیل از خدمات نیم قرن استاد"...

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

سه شنبه, 23 آبان 1402 15:34

 شاعر و نویسنده زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان استاد شهریار بیان کرد:متاسفانه شهریار شناسی در ایران هنوز بسیار ضعیف است، درحالیکه در دانشکده های پیرامونی لااقل در دانشکده...

حق تكثير كليه محتواى تصويرى، صوتى و نوشتارى اين وبسايت متعلق است به على اصغر شعردوست .