«اوخشامالار و آغلاشمالار»، اشعار فولکوریک و مرثیه های عامیانه به زبان آذری
اوخشاما یکی از فرمهای شعر فولکلوریک آذربایجان یا همان ادبیات شفاهی مردم آذربایجان است. از سبکهای اوخشاما میتوان به لالاییهای کودکان، توصیف غم از دست رفته اشاره کرد؛ اوخشاما از نظر معنی یعنی توصیف یا وصف نمودن.
ادبیات مرثیه ای ترکی دارای سابقه تاریخی و وسعت و گسترش فراوان آن چنان در بین ترکان اهمیت یافته است که جز لاینفک زندگی آنان گشته است و به جرات می توان گفت که این شاخه از ادبیات مکتوب تنها شاخهای است که می توان نام ادبیات کاربردی و عام برای آن به کار برد. ادبیاتی که همه مردم ترک در سال حداقل 20 روزی به طور مستقیم با آن سروکار دارند و خیلی ها ابیاتی از آن را حفظ هستند. اما این شاخه مکتوب ادبیات ترکی نیز ریشه ای در ادبیات شفاهی مردم دارد که بهترین دلیل برای این امر «اوْخشاما» می باشد.
اوْخشاما به زبان آوردن خصوصیات خوب اخلاقی و رفتاری شخص درگذشته بر سر مزارش است [البته در مجلس عزاداری نیز بیان می شود] که با سبک و شیوه خاصی گفته میشود. اوْخشاما آنقدر جانسوز است که هرکس معنی آن را هم نفهمد به خاطر لحن خواندن اوخشاما تحت تأثیر قرار میگیرد. اوْخشاما فقط در قالب بایاتی که یک قالب خاص در شعر ترکی است گفته میشود. بایاتی قدیمیترین قالب شعر ترکی است. در حال حاضر بایاتیهای زیادی وجود دارد که شاعر هیچکدام از آنها مشخص نیست. بایاتی چهار مصرع دارد. هر مصرع هفت هجایی به دو قسمت 3 و 4 هجایی تقسیم میشود که در هر قسمت باید یک کلمه یا جمله کامل بیاید.
اوْخشاماها را شاید بتوان همان آغیهای ترکی باستان دانست همان ها که در مرگ بزرگان و امیران و شاهزادگان ترک سروده می شد و نمونههایی از آن در مرگ الب ارتنکا یعنی افراسیاب شاهنامه سروده شده است (کاشغری 1985ـ1986 ج 3 ص 149 368 د.ا.ترک ج 4 ص 192 کوپریلی ص 47 بانارلی ج 1 ص 14). بندهایی از این مرثیه در دیوان لغات الترک (ج 1 ص 41 همو 1375ش ذیل «الب») نقل شده است:
آلـپ ارتــونقـا اؤلــدو مــی
ایسسیز آجی کالدی می
اؤزلک اؤجـون آلــدی می
ایمــدی یورک ییـرتیـلیــر
معنی فارسی:
(آیا آلپ ارتونقا کشته شد؟
آیا فقط تلخی و ناکامی باقی ماند؟
آیا توانست انتقامش را بگیرد؟
حالا دیگر پاره پاره میشود)
حال مقایسه آن با نمونه های دیگر رایج در زمان حال:
آغــلایان باشــدان آغــلار
کیپریکدن، قاشدان آغـلار
قارداشــی اؤلـهن باجـی
دورار اوْبـاشــدان آغـــلار
معنی فارسی:
(گریه کننده یکسره میگرید
او با مژهها و ابروانش میگرید
خواهری که برادرش مرده است
وقت سحر برمیخیزد و گریه میکند)
اوْخشاماها نیز در محتوای خود دارای مضامین مختلفی می باشند از وصف سمبولیک گرفته تا اسم بردن واضح و بیان خوبی شخص مورد نظر که به نظر من هر چه به وصف فردی نزدیک می شویم اصطلاح اوْخشاتما مناسبتر است. اوْخشاماها در مجالس زنانه توسط زنی که آغلاشما را هدایت می کند بیان میشود و در مجالسی که نوحهخوان هست توسط وی بیان میشود در بیان و اجرای اوْخشاما ایفای همراه با سوز و گداز اوْخشاما که جز ذات آن است اهمیت فراوانی دارد و به همین خاطر هر کسی نمی تواند آنرا درست ادا کند. و درست به همین دلیل است که در بین مداحان بزرگ فقط چند نفری قادر به خواندن اوْخشاما می باشند.
در خواندن اوْخشاما به دلیل اینکه اکثر مردم با شعر و محتوای آن آشنا هستند همخوانی نیز صورت می گیرد و به عبارتی نوعی «آغلاشما» نیز می باشد. در آغلاشما هنگامی که زنان (بالاخص مادر و خواهران متوفی) برای فرد خاصی (معمولا" عزیزان و نزدیکان عزیز از دست رفته) گریه و شیون می کنند و در رثای او می سرایند و مجلس ترحیم را پرسوز و گداز می کند علاوه بر اوْخشاماهای مرسوم نوعی متن (نثر) نیز استفاده می کنند که بیشتر با کلمه لای-لای شروع می شود و دارای الفاظ و تعابیر بسیار پرسوز و گداز است ولی مثل اوْخشاما دارای وزن و فرم خاصی نیستند. و این نوع زمزمه کردن را در برخی مناطق آذربایجان «آغلاشما» (همان اوْخشاتما که بیان شد) میگویند. (اوْ قادین بالاسینا آغلاشما دئییر آغلاییر) و این زمزمه در مجلس زنان معمولا" بین زنان به نوبت (مخصوصا پیرزنان) تکرار می شود. و اهم گفتهها را می توان در عبارات زیر بیان کرد: با گفتن لای-لای و اسم بردن از متوفی (اگر با فرد نسبت داشته باشد از کلمه نسبت فامیلی استفاده می شود) شروع و با بر شمردن چند خصوصیت و ابراز دلسوزی از مرگ وی تمام میشود. و البته همان طور که گفتم این را نیز باید نوعی اوْخشاما به حساب آورد. البته بعضی از این اوْخشاتماها به علت طبع شعری گویندهاش دارای وزن خاصی بوده و ماندگار گردیده است. در اوْخشاتما سعی در توصیف قد و قامت و اخلاق متوفی است. و به خاطر همین هم چنین وصفها، ماندگار نبوده مگر اینکه دارای خصوصیت خاصی باشد. در اوْخشاتمای معمولی علاوه بر آن حرف و سخنانی که فرد داغدار احساس درونی خود را نشان می دهد در هنگام ابراز ناراحتی خود به خاطر از دست رفتن عزیزی شروع به توصیف اینکه او چه بلند قد بود و چه بازو و پنجه ای داشت می کند و البته که اغراق نیز در این گفته ها به چشم خواهد خورد.
اوْخشاماها گرچه در هر مراسم عزاداری بیان می شوند ولی به تناسب مجلس بیان می شوند و در مجالس عزاداری امام حسین (ع) نیز با توجه به موضوع مرثیه و اینکه برای کدام یک از دلاوران دشت بلا خوانده می شود به تناسب آن نیز اوْخشاما بیان می شود. که به ذوق و سلیقه مداح نیز بستگی دارد. اما چنانچه قبلا گفته شد. هر مداحی نمی تواند اوْخشاما بخواند. و دوم اینکه اوْخشاما در اوج مرثیه بیان می شود و همراه با آغلاشما و همراهی مستمعین است. مثلا اوْخشامای زیر از زبان حضرت ابوالفضل (ع) بیان می شود:
بیلمهیهنلهر بیلدی گل
غم اورهگیم بؤلدی گل
پرچهمیوه صاحیب اوْل
اباالفضلین اؤلدی گل
معنی فارسی:
(هرکس نمیدانست، خبردار شد
غم، دلم را به دو نیم کرد
پرچمت را بردار
بیا که ابوالفضلت کشته شد)
یا در بیان مصیبت حضرت زهرا (س) و مادر از بایاتی زیر استفاده می شود:
باغدان باغا گلمیشم
گول درماغا گلمیشم
ایتیرمیـشــم آنامی
آختارماغا گلمیشــم!
در فراق عزیز از دست رفته سروده میشود:
کؤینهگین آغ ساخـــلارام
یویـــارام آغ ساخــــلارام
بیرده منه قـوْناق گلسهن
یوز ایل قوْناق ساخــلارام
قیزیل گول اوْلمایایــدی
سارالیب سوْلمایایـدی
بیر آیریلیق بیر اؤلــوم
هئچ بیری اوْلمایایـدی
و در داغ برادر اوْخشامای زیر را سر میدهند:
قارداشلار، آی قارداشلار
یاغیش یاغار قار باشـلار
باجیلار غملهنهنده
گؤیــلون آلار قارداشــلار
و زبانحال حال مادر فرزند مرده را این چنین داد می زنند:
داغلار باشی چمهنلر
کهلیکلهر داغدا دنـلهر
اوْغلو اؤلـــهن آنانین
اورهگـی تئز ورهملـهر
اولدوز گؤیه دوزولهر - علی
خومار گؤزلهر سوزولهر
آهو ملهر، سس گلهر - بالا
منیم قلبیم اوزولهر –علی
در این بایاتی آخر مداح با ذوق و سلیقه خود با افزودن کلمهای (مثلا اسم فرد و یا فرزند و نسبت دادن آن به یکی از بستگان متوفی) اوْخشاما را مناسب روضه خودش بیان می کند. مثلا" حاج سلیم موذن در روضه حضرت علی اصغر (ع) با افزودن کلمه «بالا: فرزند» و «علی» این را از زبان مادر آن حضرت بیان میدارد.
در واقع می توان چنین گفت که :نوحه، مرثیه و عزاداری ترکی بخشی از اعتبار خودش را مدیون همین اوْخشاماهای جانگداز است، و اوْخشاما جزئی از فرهنگ عامه می باشد. در حقیقت این بخش از ادبیات مرثیه ترکی یک شاخه از فرهنگ عامه (فولکلور) نیز محسوب می گردد.
چند اوْخشاما از روستای باغ معروف تبریز:
داغلار دالی قرانلیخ
سولار گلیر بولانلیخ
گئجهلهریم اوْلدی گوندوز
گوندوزلهریم اوْلدی قرانلیخ
کؤنهیین آبی دهییر
یوموشام آبی دهییر
سنین او جوان ( مظلوم) جانین
قره یئیب آبی دهییر
کؤنــهیین آغ ساخــلارام
یووارام آغ ساخـــــلارام
بیرده قاپیمنان گیرسـهن
سنی قوْناخ ساخــلارام
نمونه دیگری از اوخشاما
زبانحال مادر حضرت علی اصغر علیه السلام ( اوخشاما . بایاتی )
(1)
قاش قارالار گون باتار
خورشید مغربه چاتار
هر انا ئوز بالاسین
آلار اغوشه یاتار
(2)
بهار اولار یاز اولار
بلبل گوله باز اولار
بولمزدیم یاز گولی تک
عمرون سنون از اولار
(3)
گون باتدی قاش قارالدی
اورک باشین غم الدی
دولی دوشدی گلشنه
غنچه گلوم سارالدی
(4)
من سنه اغلامادیم
سینه می داغلامادیم
منه چوخ نسگل اولدی
یاراوی باغلامادیم
(5)
دوزوم نجه فراقینه
سو دگمدی دوداقینه
گوردی سینم ده یوخ سودوم
دوشدی ئولوم سراقینه
(6)
منیم بالام دل اشمادی
ایاق دوتوب یول قاشمادی
منیم سود انمین بالام
قوجاقیمه یاراشمادی
(7)
خزان گلشنی الدی
غنچه گلوم سارالدی
مندن ایریلدی گیتدی
الیم سینه مده قالدی
(8)
دان اولدوزوم سوزولدی
اشکیم یوزه دوزولدی
قالدیم اغلار ئولونجه
الیم سندن اوزوادی
(9)
دلده غمه دوزوم وار
ایکی اغلار گوزوم وار
گلسن منی گورماقا
سنه چوخلی سوزوم وار
(10)
حرمله بیر اوخ اتدی
اشکیمی قانه قاتدی
سنی مندن ایردی
فلک مقصده چاتدی
(11)
جان شربتی جالاندی
صبریم ائوی تالاندی
شادلیق گلوب گیدندی
غملر ولی قالاندی
(12)
بهار اولدی یاز اولدی
غم منه دم ساز اولدی
منیم خوش گونلریم تک
عمرون سنون از اولدی
(13)
منی نوالی ائتدون
ئوزون مقصده یتدون
اللریوی باغلادیم
مندن گیلیلی گیتدون
(13)
گل بیر غمه الیشاق
گر کوسموسن باریشاق
بیر گئجه گل یوخوما
ننه بالا دانیشاق
(14)
منیم شیرین غزل بالام
دوداقلاری عسل بالام
ایاق دوتوب یول گیتمین
دل اچمیان گوزل بالام
منبع نوحه مذکور: برگزیده از کتاب دریای گوهر اثر احد عدل جوی تبریزی
منابع مربوط به متن:
-
گئنه گؤیلر آغلادی نوشته داود بهلولی در مجله خیمه
-
دریای گوهر اثر احد عدلجوی تبریزی
-
دیوان لغات الترک جلد1
-
فایل های صوتی مداحی حاج سلیم موذن زاده
-
اینترنت، وب سایت های مرتبط با نوحه های ترکی و خاص اوخشاماها