ای مهاجری که از سرزمین نور در پی گسترش دعوت الهی پای برون نهادی و خورشید روشنگری شدی که پیوند مردم سرزمین ما را با اهل بیت عصمت و طهارت استوارتر کردی باز میلاد مبارکت فرا رسیده است.
ای غریبی که آمدی تا در میان ما قرار گیری و ما غربت تاریخی خود و شیعه را هر صبح و شام در کنار مضجع پاکت زمزمه کنیم و درس استواری و استقامت فراگیریم؛ به قدوم مبارکت زمین را آذین بستی و درخت وجود ما را به شجره طیبه پیوند زدی که ثمره آن ولایت علی بن ابیطالب (ع) است.
سلام بر تو ای غریبی که امامت را در خلافت جور از کژاندیشی ها و بداندیشی ها حفظ کردی و برای این صیانت از کیان شیعه مسموم شدی. ای کسی که خانه ات در همسایگی ظالمان قرار دارد تا تاریخ همواره شاهد این ستیز دائمی باشد. هر روز به دیدارت می آییم و در مشهدت چشم در چشم جور می افکنیم و شهادت را به خویش و به تاریخ تذکر می دهیم.
هنوز خاطره نماز عیدی که مردم را بدان دعوت کرده بودی در حافظه ماست. هر سال عظمت و خلوص آن نماز را پیش چشم داریم و به هوای همان روزهایی که صدای ملکوتیت در آسمان اوج می گرفت، نماز عید می خوانیم. خاطره آن روز را که به نیشابور درآمدی و ما را در حصن « لا اله الا الله » قرار دادی تا از هر عذابی ایمن باشیم و گزند حوادث و مشرکان در ایمان ما تزلزل و خللی وارد نکند. میراث معنوی حضرتت درسی است که در حافظه تاریخ شیعه ماندگار است و هرگز فراموش نخواهیم کرد آن روز را که به سرزمین ایران درآمدی تا خویشاوندی دو روح مشترک را که در طلب پارسایی و روشنی بودند بر صحیفه تاریخ بنگاری.
زندگی ما به عطر حضورت درآمیخته است، از همین رو تولد مبارکت رویدادی ساده نیست آغاز یک پیوند است، پیوندی که روح ایران عزیز را به پیامی بزرگ، که از گلوی عزیزت برمی آمد، برآمیخت تا صدای ماندگاری شود در عرصه روزگار.
پهنه دریا چو نظرگاه ماست / چشمه ناچیز نه دلخواه ماست
پرتو این کوکب رخشان نگر/ کوکبه شاه خراسان نگر
آینه غیب نما را ببین / ترک خودی گوی و خدا را ببین
هرکه بر او نور رضا تافته است / در دل خود گنج رضا یافته است
کعبه کجا؟ طوف حریمش کجا؟ / نافه کجا؟ بوی نسیمش کجا؟
خاک ز فیض قدمش زر شده / وز نفسش نافه معطر شده