مراسم تجلیل از شاعر و نقاش تاجیک، امامعلی میرزایف، در جشن 60 سالگی ایشان با حضور جمعی از اندیشمندان، شعرا، نویسندگان، در ساختمان اتفاق نویسندگان تاجیکستان برگزار گردید.
سفیر جمهوری اسلامی ایران ضمن حضور در این مراسم و آرزوی عمری طولانی توأم با آفرینشگری های ماندگار در عرصه ادب، هنر و عرصه های گوناگون برای این شاعر ارزشمند تاجیک ، ادبیات هر ملت را جزئی از فرهنگ و تمدن آن ملت و موثر در بازتاب دادن آداب و رسوم، زبان، تفکر، اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، احساسات، عواطف و هر آن چیزی دانستند که آدمی در حیات اجتماعی خود بدان نیاز دارد. ایشان شعر را نیز جزئی جدایی ناپذیر از ادبیات هر ملت و رابطه شاعر با کلمات شعر را رابطه ای عاطفی و احساسی توصیف نمودند رابطه ای که گاه خالی از اغراق و مبالغه و تفریط و افراط نیست.
دکتر شعردوست در بیان رابطه میان شعر و شاعر چنین اظهار داشتند: آنچه شاعر در پی بیان آن است، دقیقا همانند مقصد و هدف قلم و رنگ های نقاش بر روی بوم نقاشی است. آسمان در نظر شاعر و نقاش هم می تواند سیاه باشد، هم سفید، هم سرخ، هم سبز و قدر مسلم مقصود بیان رئالیستی نیست، بلکه هر رنگ، نماد و سنبلی از مقصود است. همین شیوه بیان موجب گردید که سبک های گوناگون برای بیان هنر ابداع گردد.
سفیر ایران شعر را یکی از زیباترین پدیده های خلقت بشری و تجلی عالی ترین احساسات و عواطف انسانی در زیباترین و شیواترین قالب های زبانی که انسان آن را کشف کرده بر شمردند و از این رو، فصاحت و بلاغت را از اصلی ترین خصیصه های جسمانی شعر ذکر نموده و در شرح قدمت و اصالت شعر فارسی افزودند: اگر قدیمی ترین سروده های اوستا، یعنی منظومه گاهان را مشمول شعر نماییم، شعر فارسی حدود سه هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی به صورت هجایی از «گاهان» اوستا تا « درخت آسوریک» در دوران پارتی و تا دوران بعد از اسلامی در وزن های هجایی و عروضی و سبک های مختلف خراسانی، عراقی، هندی و دوره بازگشت، تا سبک نیمایی و شعر نو، دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است که بدون تردید، نوع نگاه انسانی به این مقوله، از بنیادی ترین علل آن است.
دکتر شعردوست ادبیات را به مانند سایر عرصه های هنر، نیازمند به مکتب دانستند و آن مکتب در حوزه ادبیات همانا مکتب ادبی است که خود نیازمند یک نوع فلسفه انسانی و اجتماعی خاص حاوی جنبه های متعالی انسانی و اجتماعی و برخورداری از قابلیت پذیرش و پرورش بافت و سبک های ادبی می باشد.
ایشان در اشاره به سیطره زبان فارسی از گذشته تا کنون به عنوان زبان رسمی و درباری سرزمین پهناور ایران، هند و عثمانی، چنین تصریح کردند که: با جدایی نواحی پهناور و گوناگون از ایران، زبان فارسی و بویژه شعر، گرفتار سرنوشت هایی متفاوت شد.
ماوراءالنهر جزئی از خراسان بزرگ است که به مدت 5 قرن، بزرگترین مهد تمدن اسلامی و از درخشان ترین مراکز علمی بوده است. سرنوشتی که بر تاریخ و فرهنگ و تمدن این سرزمین گذشت، به مراتب دهشتناک تر از سرنوشتی است که بر پاره هایی جدا شده از ایران بزرگ گذشت. سرنوشت بخارا که زمانی یکی از مراکز سترگ فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی بود، بویژه بعد از اشغال آن از سوی روسیه تزاری، جدایی این شهر به همراه سمرقند با طرح اجباری «تبرتقسیم» حکومت شوراها از جغرافیای فرهنگی و تاریخی خود ( ماوراءالنهر) و از گویشوران اصیل آن (تاجیکان)، از محزون ترین صفحه های تاریخ این سرزمین است.
سفیر جمهوری اسلامی ایران، تأسیس جمهوری تاجیکستان را موجب فروغ مجدد زبان و ادبیات فارسی در این کشور، و از تغییر خط تاجیکان به عنوان تندبادی سخت بر این شعله پر فروغ یاد کردند، که در این برهه تنها تلاش بزرگمردان این خطه، از جمله صدرالدین عینی، باباجان غفوراف، عبدالقادر محیی الدین، عباس علی اف و دیگران موجب گردید تا ادبیاتی نوین با نام « ادبیات تاجیک » شکل یابد به گونه ای که دوره ای از خودشناسی و بازگشت به هویت ملی تاجیکان را برای آنان به ارمغان آورد.
دکتر شعردوست در این خصوص چنین اذعان داشتند که: به خوبی می دانیم، هشتاد سال سیطره کمونیسم بر دیار تاجیکستان و حکمروایی مطلق سبک « رئالیسم سوسیالیستی» بر هنر و ادبیات، عرصه را بر هنرمند، نویسنده و شاعر بسیار تنگ کرده بود. از این رو، در کشور های سابق اتحاد شوروی که تاجیکستان نیز در شمار آنها بود، ما با ادبیاتی یکدست و یک سبک، یعنی همان سبک مجاز «رئالیستی سوسیالیستی » مواجه ایم. بعد از فروپاشی شوروی و به تبع آن فروپاشی این سیستم، بدون تردید ما شاهد بالندگی تدریجی ادبیات و هنر در دهه های آینده خواهیم بود؛ چراکه مرزهای هنر بسیار فراختر از آن است که بتوان آن را محصور و محدود کرد.
سفیر ایران پیدایش چنین تغییری را از آن جهت حائز اهمیت دانستند که نشان می دهد، نمی توان توانایی و ظرفیت های ادبی و هنری جامعه تاجیکستان را تنها با داوری و تکیه بر ادبیات دوران شوروی ارزیابی کرد. ایشان استعداد و شکوفایی ادبیات و هنر تاجیکستان را گسترده تر از قرار گرفتن در چارچوب محدود ایدئولوژی دوران شوروی سابق ارزیابی کردند و در پایان سخنان خود ضمن تبریک مجدد جشن 60 سالگی امامعلی میرزایف چنین خاطر نشان ساختند: بی تردید بسیاری از سخنوران، نویسندگان و فرهیختگان امروز تاجیکستان بخوبی قدر این فرصت شکوفایی استعداد که به مدد استقلال مبارک تاجیکستان فراهم گردیده را در سایه موهبت آزادی بیان و استقلال میهن عزیز خود، می دانند موهبتی که به مدد آن می توانند اکنون آنچه می اندیشند، بر قلم جاری نمایند و درک کنند.