ساعتى در "باغ صبا" يا "باغ صائب تبريزى"
هفته گذشته طبق معمول غالب سفرهاي اخیرم به تبريز، قرار ديدارى با برخی مسئولین ارشد شهری از جمله شهردار محترم تبريز داشتم، براى مذاكره پيرامون برخى مسائل از جمله #موزهٰ_استاد_شهريار و حوزه هاى فرهنگى، هنرى، منطقه اى و بين المللى شهردارى و شهو تبريز. شهردار محترم ديدار را در #باغ_صبا يا #باغ_صائب_ تبريزى قرار گذاشته بودند. فارغ از محتواى گفتگوهاى مفيد، چند نكته در مورد اين باغ و صائب تبريزى به بهانه اين پست تقديم مى دارم:
باغ صائب تبریز در بلوار فارابی(چای کنار) واقع شده و قريب یک دهه است از ساخت أن مى گذرد. اين مجموعه یکی از باغات بسیار با صفاى تبريز است كه از نظر ساختمانى مطابق با معماری سنتی ایرانی میباشد.
صائب تبريزى است يا أصفهاني؟
برگزارى اين جلسه خاطره اى را تداعى كرد كه ذكر آن را خالى از فايده نمى دانم. دههٰ هفتاد من عضو كميته هاى فرهنگى و ارتباطات #دفتر_يونسكو_در_تهران بودم. در آن سالها بر اساس برنامه اى از يونسكو كه دههٰ بزرگداشت مشاهير شرق ناميده شده بود، براى برخى مشاهير عرصه هاى علم، ادب، فلسفه ، تاريخ و حتى طب و... با حمايت يونسكو برنامه هاى وزينى با حضور شخصيتهاى مطرح در داخل و خارج برگزار مى شد و بعضاً دبيركل يونسكو حضوراً يا با إرسال پيام پشتيبانى آن سازمان جهانى را إعلام مى كرد. بزرگداشت صائب يكى از آن موارد بود كه مقرر شده بود در اصفهان برگزار شود. اينجانب با حضور جدى و دفاع جانانه در جلسات استدلال مى كردم كه صائب گرچه در اصفهان از دنيا رفته است، اما در تبريز متولد شده و بنام صائب تبريزى معروف است. يكى از استدلالهاى مدافعين برگزارى بزرگداشت_صائب در اصفهان اين بود كه مدفن صائب اكنون از جاهاى ديدنى اصفهان و محل زيارت دوستدارانش مى باشد، در حاليكه در تبريز هيچ بنايى به نام صائب وجود ندارد. ايراد به حقى بود كه به مشئولين استان و شهر منتقل شد و بايد از آنان متشكر بود كه اين باغ باصفا را بنام #باغ_صائب_تبريزى آراستند و پيراستند و به بهره بردارى رساندند. اما بشنويد از آن سوى قضايا، كه پس از چند جلسه بالاخره يونسكو موافقت كرد كه #بزرگداشت_صائب_ تبريزى_در_تبريز برگزار شود، تصور مى كردم وقتى اين مصوبه را به تبريز بياورم، مسئولين محلى وقت تبريز بلافاصله ستادي با حضور ارگانهاى ذيربط تشكيل مى دهند و برنامه اى درخور برگزار مى شود. اما چه گويم كه مراكز علمى و دانشگاهى أن را برعهده ادارات كل اجرائى و فرهنگى استان مى دانستند و بالعكس. و عذر مقبول هميشگى كمبود يا فقدان بودجه و اعتبار كافى استدلالى بود كه هيچ پاسخى نداشت... بعداز اين واقعه مدتها خود را سرزنش مى كردم كه اگر براى آوردن اين مراسم به تبريز اصرار نمى كردم، لاأقل در اصفهان برگزار مى شد.
********************************
صائب در برخى ابيات به مولد خود اشاره كرده است از جمله گفته است:
صائب از خاك پاك تبريز است. هست سعدى گر از گل شيراز
زخاك پاك تبريزست صائب مولد پاكم. از آن با عشقباز شمس تبريزى سخن دارم
صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد.
صائب در سال ۱۰۳۴ ه. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسنالله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز به همراه خود برد.
در سال ۱۰۴۲ ه. ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهاناقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملکالشعراییداد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه. ق بودهاست. آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبرهٔ صائب در باغچهای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شدهاست قرار دارد.
صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، شمار اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفتهاند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. افزون بر فارسی وی هفده غزل به ترکی آذربایجانی نیز دارد.
.
صائب را شاعر تکبیتها نیز گفتهاند. از بیتهای مشهور اوست:
پاکان ستم ز جور فلک بیشتر کشند | گندم چو پاک گشت خورَد زخم آسیا | |
همچو کاغذباد گردون هر سبکمغزی که یافت | در تماشاگاه دوران میپراند بیشتر | |
اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهیست | اشک کباب موجب طغیان آتش است | |
به فکر معنی نازک چو مو شدم باریک | چه غم ز مویشکافان خردهبین دارم | |
پر در مقام تجربت دوستان مباش | صائب غریب و بیکس و بییار میشوی |
نازکخیالی در تصویر صائب سوی چمن چو آب روان شو که غنچهها|چون ماهیان تشنه دهان باز کردهاند