ده سال از هجرت پیامآور وحی به مدینه گذشته است. طی بیست و سه سال مجاهده و فداکاری بنیادهای نهضت استوار شده است و سراسر شبه جزیرۀ عربستان در روشنای تعالیم حضرت رسول(ص) قرارگرفته است و هرکس به گونه ای از نورانیت نبوت بهره برده است. دیگر آن زمان گذشته است که نهضت را عناد معاندان و خصومت خصم تهدید می کرد.
«امت محمد» با امپراتوری های ایران و روم همسایه شده و انقلاب امپراتوریهای بزرگ را از درون در معرض فروپاشی قرار داده است. اینک، جامعه ای نو درگستره عربستان پا گرفته است. نهضت، صورتی جهانی به خود گرفته است. مؤمنان، همه به میعاد آمده اند. ساکنان شبه جزیره، همه در مراسم حج شرکت کرده اند و توانمندی معنوی و فرهنگی و اجتماعی خویش را به تماشا نهاده اند. رهبر نهضت نیز احساس می کند قوای جسمانی اش تحلیل یافته است و زود است که به دیدار معشوق نایل شود. سرنوشت نهضت چه می شود؟ اکنون که امواج فتنه همچون پارههای ابر سیاه از راه میرسد، او که درخت نهضت را با بیست و سه سال مجاهده به ثمر رسانده است باید برای حفظ آن چاره اندیشی کند. ۱۰ سال از هجرت سپری شده است. پیامبر خاتم، به فرمان الهی، قصد حج خانه خدا را دارد. افواج جمعیت در مدینۀ النبی گرد آمدهاند تا در اولین و آخرین حج پیامبر بعد از مهاجرت به مدینه، همراه حضرتش باشند.
در روز بیست و چهارم ذیقعده. قبایل گوناگون، کجاوههای مملو از جمعیت، مهاجرین، انصار و اهل بیت پیامبر، در حالی که وجود اقدس رسول اکرم را همچون نگینی در میان گرفته اند، از مدینه خارج شدند. راه طولانی بین مدینه و مکه در ده روز طی شد و روز سوم یا چهارم ذیحجه بود که پیامبر اکرم وارد مکه شدند. حجاج بیت الله الحرام این افتخار را داشتند که مناسک و اعمال حج را در حضور آخرین صفیر الهی انجام داده و به رموز عملی آن آشناتر شوند. آفتاب وجود پیامبر در ایام حج، دل و جان زائران خانۀ خدا را روشن کرده و اینک، پس از اتمام اعمال، کاروانیان عازم اوطانشان هستند. کاروان عظیم حجاج به «جحفه» رسیده اند. همانجایی که باید مسافران مدینه و عراق و مصر از هم جدا شوند.
در این هنگام، امین وحی الهی، این آیه را از جانب حق تعالی به پیامبر ندا می دهد:
«یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس٫»؛
ای رسول، آنچه را که از جانب خدایت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیام خداوندی را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.
پیامبر، برکنار برکۀ غدیر فرود می آید و دستور می دهد آنان که رفته اند برگردند و آنان که نرسیدهاند، به جمع کاروانیان بپیوندند. اینک نزدیک ظهر روز هجدهم ذیحجه است. مؤذن فرا رسیدن هنگام اقامه نماز را ندا می دهد؛ مسلمین نماز جماعت را به امامت رسول مکرم اسلام برگزار می کنند. پس از نماز، رسول خدا بر جایگاه بلندی که از جهاز شتران فراهم شده جای گرفته و خطابه ای مهم ایراد می فرمایند. حضرت پس از تحمید و تقدیس ذات اقدس ربوبی از رحلت خویش خبر می دهد:
«ای مردم! من به زودی دعوت خداوند را اجابت خواهم کرد و به عالم باقی خواهم رفت. بیندیشید و مواظب باشید که بعد از من با دو یادگار ذیقیمت و گرانقدری که در میان شما باقی می گذارم، چگونه رفتار خواهیدکرد.»
در این هنگام کسی پرسید:
یا رسول الله آن دو یادگار کدامند؟
پیامبر فرمود: «کتاب الله و عترتی» یکی کتاب خداوند است که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شماست؛ و دیگری عترت و اهل بیت من است و این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا درکنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
آنگاه پیامبر اسلام دست حضرت علی را بالا برده و اینگونه به فرمایشاتش ادامه داد:
«همانا خداوند مولای من و من مولای مؤمنین هستم. پس هرکس که من مولای اویم، علی مولای اوست.»
حضرت این جمله را سه بار تکرار فرموده، آنگاه دست به دعا برداشته و اینگونه دعا فرمودند: «بار خدایا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار، یارانش را نصرت و خوارکنندگانش را خواری عطاکن.» پیامبر سپس فرمود: «حاضران باید این امر را به غایبان ابلاغ کنند.» غلغلۀ جمعیت همچنان برپا بود و مردم به حضور علی(ع) رسیده و انتصاب حضرتش به امامت و ولایت را تهنیت می گفتند که جبرئیل امین نازل شد و آیهای را که در مطلع سخن بیان کردیم، به پیامبر ندا درداد: «امروز دین شما را کامل و نعمت خویش را بر شما تمام کردم.»مؤمنان دوباره در غدیرخم گرد می آیند. منبری از جهاز شتر ساخته می شود و رسول خدا(ص) پیام وحی را به گوش مؤمنان می رساند: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. پیش هزاران چشم مشتاق، زمام ولایت جامعۀ پس از خویش را به مردی سپرد که پاکبازی او درصحنه های مختلف به اثبات رسیده بود. فرمایش حضرتش مسیر نهضت را تعیین کرد. هزاران تن از مؤمنان خود ناظر بودند که پیامدار وحی مولا علی(ع) را برکشید و خطاب به مؤمنان در کلامی قاطع صحبت را تمام کرد: من کنت مولاه فعلی مولاه. هجدهم ذیحجه، رویدادی ساده نیست. ادامۀ رسالت رسول است. از همین روست که در تاریخ تشیع عید غدیر نقطۀ عطفی محسوب می شود. انتخاب مولای پارسایان به زعامت جامعه انتخاب تدبیر و تعقل و عشق و مردمداری برای اداره امور جامعه است.
درآمدن عید غدیر همواره برای شیعیان برآمدن خورشید و روشنی بخش راه و آینده بوده است.
- - - -
این یادداشت را می توانید به صورت مستقیم در شماره 28162 روزنامه اطلاعات از این لینک بخوانید.