در هفتـه کتـاب جناب دکتر پزشـکیان بـا حضور در منـزل اسـتاد علامه دکتـر رضـا داوری اردکانـی ، بیش از نیـم قـرن تلاش علمـی و مدیریـت اثرگـذار ایشـان در عرصـه هـای علمـی، فرهنگی کشـور را مـورد توجه قـرار داد. دکتـر داوری بـدون شـک چهـره ای جهانـی اسـت، آثـار علمی او در محافـل معتبر علمـی جهان مورد توجه هسـت. اسـتاد دکتـر داوری علاوه بـر فضیلتهای کرانـه ناپیـدای علمـی، از تواضـع و فروتنی کـم نظیری برخوردار اسـت کـه آن بزرگمـرد را شایسـته تعظیم عام و خاص قـرار داده اسـت.

 

در سـالهایی که سـفیر ایران در تاجیکستان بودم، درخواسـت دانشـگاه ملـی تاجیکسـتان بـرای برگردان کتـاب "فلسـفه علـم" اسـتاد بـه الفبـای سـیریلیک از سـوی دانشـگاه ملـی تاجیکسـتان را به اطلاع معظم له رسـاندم و پس از موافقت ایشـان و برگردان و نشـر کتاب طی مراسـمی شـکوهمند بـا حضور اسـتاد دکتـر داوری و رؤسـای آکادمـی های علوم تاجیکسـتان و افغانسـتان و مقامـات علمـی و دانشـگاهی از کتـاب رونمایی شـد. به تناســب دیدار رئیس جمهور دانشمندمان جناب دکتر پزشکیان و وزیر فرهیخته فرهنگ و ارشاد اسلامی جناب دکتر صالحی و رئیس دفتــر فرزانه رئیس جمهور جناب میرزایی و سایر همراهان رئیس جمهور با دکتر داوری، نوشته زیر را که فلســفه علم را مورد توجه قرار داده اســت، تقدیم علاقمندان می کنم، و آرزومندم این اقدام پســندیده حضور رئیس جمهور و همراهان در خانه های بزرگان علم و هنر و اندیشه کشور ادامه یابد و به شکل سنتی حسنه درآید.

***

عصر معاصر، عصر پیشرفت سرسام آور تكنولوژى است. اگر از سويى علم و تكنولوژى بسيارى از معضلات و مشكلات بشر را آسان يا حل نموده، از سوى ديگر خود موجب بروز نگرانی‌ها، مشكلات و بحرانهاى ديگر گرديده است.

آلودگى هاى صنعتى، توليد سلاحهاى مرگبار و ميكروبى و شيميايى، استفاده غير انسانى از فنآورى ليزرى، تلقيح ژنتيكى و شبيه سازى انسان كه به نوعى به بحرانى اخلاقى تبديل يافته و بسيارى از اين نوع، بخشى از پيامدهاى به ظاهر منفى تكنولوژى در دوران معاصر است. با اين كه رقابتهاى هسته اى و جنگ سرد شرق و غرب به ظاهر پايان يافته و تطور مكانيسم كوركورانه و حزن انگيز تنازع و ويرانى داروين و اسپنسر دیگر محلى از اعراب در اذهان عموم ندارند، اما هنوز هم بشر نگران لغزشهاى تكنيكى جبران ناپذیری است كه در آينده ممكن است رخ دهد.

اما على رغم اينها، تکنولوژی فارغ از تمام اين مسائل، به سرعت در حال توسعه و بسط است و بشر چه بخواهد و چه نخواهد، سدّ راه اين پیشرفت نمى تواند باشد. امروزه صحبت بر سر آن است كه بشر چگونه مى تواند بر تكنولوزى غالب آيد و آن رادر جهتى كه مى خواهد مهار نمايد و حصول اين امر ممكن نيست، مگر آن كه تکنولوژی واصولاً ماهيت علم شناخته شود.

 اين كه تكنولوژى فرآيند علم است، هیچ ترديدى در آن نيست، اما اين كه ماهيت خود علم چیست و چه ارتباطى با ساير بنيادهاى فكرى جوامع انسانى دارد، جاى بحث است. آنچه امروزه «علم» مى ناميم، در واقع تعريف كاملاً نوينى است كه با يك خط فاصل مشخص از «علم قديم» جدا شده است.

علم جديد با تحويل فلسفه به روش پدید آمده است. اين تحويل در تفكر فيلسوف و رياضيدان بزرگ فرانسوى رنه دكارت واقع شد. او با نوشتن كتاب کوچک ((تقرير در روش درست به كار بردن عقل)) اساس عظيم و مستحكم علم جديد را بنيان نهاد. دكارت معلوماتى را علم مى دانست كه مبرهن و يقينى باشند و به همين جهت رياضيات را در همه رشته هاى علوم انسانى به كار برد و روش‌شناسى او كه وجهه اصلى فلسفه اوست، ناشى از همين انديشه است.

تفكرات دكارت موجب ايجاد مابعد‌الطبيعة جديد شد و اساس مكتب اسكولاستيك را ويران نمود و روشى نو براى رهبرى عقل ابداع نمود. اين روش كه به نام او كارتزيانيسم (Cartésianisme) تسميه است، در اين عبارت تلخيص مى شود: (براى وصل به حقيقت بايد يك بار در زندگى خود، خويشتن را از همه عقايدى كه پذيرفته ايد خلاص كرد و از نو و از پايه، همه دستگاههاى معارف خود را بنياد نهاد).

اما قبل از او، فرانسيس بيكن بانى اين تفكر بود. بزرگ‌ترین خدمت بيكن به فلسفه، تدوين و استوار ساختن و ترويج روش استقراء در علوم تجربى بود.

همو نيز اولين كسى بود كه ((علم)) را ((عين قدرت)) مى دانست و براين باور بود كه دانشمندان نه تنها شايسته ترين افراد براى زمامدارى، بلكه حكومت حق آنان است: ((جامعه در صورتى خوشبخت خواهد بود كه يا پادشاهان فيلسوف باشند و يا فلاسفه به سلطنت برسند)) . وى آنچنان به قدرت مطلق علم باور داشت كه تمام نيروهاى طبيعت را مقهور آن مى دانست: ((نمى توان بر طبيعت مسلط شد مگر آن كه طبيعت در زير فرمان ما باشد. اگر از قوانين طبيعت آگاه شديم، بر آن فرمانروا خواهيم گشت، در صورتى كه اكنون به علت جهل ونادانى برده آن هستيم؛ علم راهى است به سوى مدينه فاضله)).

***

علم جديد در واقع در زمين فكر بيكن، گاليله و دكارت روييد و با همت و مواظبت نيوتن و لايب نيتس و كانت رشد كرد و در قرن نوزدهم ثمرات آن ظاهر شد.

از بيكن تا قرن بيستم كشورهاى اروپايى راهى پرفراز و نشيب را طى كردند، ولى گويى همواره سخن بيكن بيان جهت‌گيرى انديشه و كوشش آنها بوده است. آنجه مسلم است، از آغاز دوره جديد، غرب همواره علمى را جستجو کرده كه قدرت زا باشد. حاصل همين كوشش، پيدايش مبانى نظرى علم جديد و پس از آن تكنولوژى و صنعت در قرن بيستم است. در وضع كنونى جهان نيز آنچه سرنوشت ملتها را تعيين مى كند، ميزان برخوردارى از علمِ مولد قدرت است. اما دانشمندان به تدريج دريافتند كه خود علم نيز به تنهايى كافى نيست و بايد در خارج دايره علوم، قدرت و انضباطى در كار باشد كه علوم را با یکدیگر هماهنگ ساخته وبه سوى هدف معينى رهبرى كند. ممكن نيست كسى بدون داشتن مقصد صحيح، راه صحيح بپیماید. آنچه علم بدان نيازمند است، فلسفه است، يعنى تحليل روش علمى وهماهنگی ميان مقاصد ونتايج علوم.

بدون ترديد، علم نوين سده ٢٠ ميلادى، علم بهره‌بردارى است و اگر كشورى قادر به بهره برداری از آن نباشد، هر چند كه صاحب دانشگاهها و پژوهشگاههای متعدد باشد، در حقيقت صاحب علم نيست. براى تحقق توسعه يك كشور نياز به برنامه‌ريزی هاى دقيق است كه اين امر خود مسبوق به داشتن روش است. تعيين روش نيز بدون پژوهش و بررسى دقيق قابل حصول نيست علم امروزى از روش جدا نيست و روش را نمى توان و نبايد چیزی زائد بر علم دانست. تنها در اين صورت است كه مى توان به توسعه اميدوار بود. در واقع، توسعه علم موقوف به فراهم شدن شرايط و بستر مساعد آن است.

بررسى راههاى انتقال علم و تكنولوژى از اوايل قرن نوزدهم آغاز شده بود. در عصر كنونى، مسئله دستيابى به تكنيك و تكنولوژى، از عمده ترين دغدغه هاى كشور هاى در حال توسعه است، اما با اين كه بسيارى از كشورهاى آمريكاى جنوبى و بويژه ممالك متموّل آسيايى هزينه هايى سرسام آور وقف آن مى كنند، كمتر كامياب شده اند. بى ترديد يكى از علل عمده اين ناكامى ها، عدم دركى صحيح از ماهيت تكنيك و تكنولوژى است. اگر ماركس به تكنيك به عنوان وسيله اى در دست بورژو ها مى نگريست كه بايستى با انقلاب طبقه كارگر آزاد مى شد و در اختيار بشر قرار گيرد و لوكاچ و ماكس وبر به شىء شدن و تسلط عقلانيّت ابزارى مى انديشيدند و ياسپرس نيز در نهايت به وسيله بودن تكنيك اعتراف مى كند، اما چنان كه مؤلف كتاب حاضر در باب «ملاحظاتى در باب تكنيك» (صص ٨١-٥٥) خاطرنشان مى كند، تكنيك نه وسيله، بلكه وسيله برآيند تكنيك است و اين چيزى است كه بسيارى از كشورهاى در حال توسعه به جاى اخذ «تفكر تكنولوژى»، عملاً به وارد كننده «تكنولوزى مصرفى» تبديل شده اند.

انتقال تكنولوژى تنها با يادگيرى زبان، ترجمه آثار و تكثير توليدات علمى و حتى وسائل تكنولوزى قابل تحقق نيست، بلكه آنچه بايد بدان توجه نمود، آماده سازى بستر آن و سپس انتقال تفكر تكنولوژى است. و تنها در اين صورت است كه مى توان به توسعه و در نهايت دستيابى به قدرت تكنيك اميدوار بود.

ما امروزه در قلمرو قدرت تكنيك قرار داريم و براى تغيير و توسعه تكنيك برنامه ريزى مى كنيم، اما اين برنامه ريزى نيز خود صورتى از تكنيك است وخارج از نظم تكنيك نمى تواند عمل كند.

***

دكتر رضا داورى اردكانى در خرداد ١٣١٢ شمسى در اردكان به دنيا آمد. بعد از ختم تحصيلات مقدماتى و همگانى، در سال ١٣٣٧ به دريافت دانشنامه ليسانس نايل گرديد و سپس به دوره دكترى فلسفه راه يافت و در سال ۱۳۳۵ از رساله خود دفاع نمود. از وى تاكنون بيش از ١١٥ رساله و مقاله چاپ شده است. برخى از رساله هاى ارزشمند ايشان عبارتنداز:

شاعران در زمانه عسرت، انتشارات نيل، تهران ١٣٥١؛ فلسفه مدنى فارابى، انتشارات شوراى فرهنگ و هنر، تهران ١٣٥٢؛ مبانى نظرى تمدن غربى، انتشارات پویش، تهران ١٣٥٥، چاپ دوم، انتشارت ساقى، تهران ١٣٨٠: مقام فلسفه در تاريخ دوره اسلامى، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانى، تهران ١٣٥٢، چاپ چهارم ١٣٧٧؛ اوتوبى و عصر تجدد، انتشارات حكمت، تهران ١٣٥٢ ؛ فلسفه چيست، انتشارات انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، تهران ١٣٢٠؛ ناسيوناليسم و حاكميت ملّى، انتشارات برسش، اصفهان ١٣٤٢؛ دفاع از فلسفه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران ۱۳۶۶ ؛ سيرى انتقادى در فلسفه كارل پوپر، انتشارات مؤسسه انديشه اسلامى، تهران ۱۳۷۹؛ در باره علم، انتشارات هرمس، تهران ١٣٨٠؛ فلسفه تطبيقى، انتشارات ساقى، تهران ١٣٨٣؛ انسان و فلسفه معاصر، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش، تهران ١٣٨٣ و ...

دكتر رضا داورى اردكانى تاكنون در مشاغل و سمت هاى ادارى، علمى و فرهنگى و آموزشى بسيارى خدمات شايانى به انجام رسانده است كه از آن جمله مى توان به مشاغل علمى ذيل اشاره نمود:

رئيس دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران، ۱۳۶٠-۱۳۸۵ ؛ سرپرست كميسيون ملّى يونسكو در ايران، ۱۳۵۹-۱۳۶۱ ؛ مدير گروه آموزشى فلسفه دانشگاه تهران، ۱۳۶۲-۱۳۶۵؛ عضو شوراى عالى انقلاب فرهنگى از سال ۱۳۶۳ تاكنون؛ سردبير مجله فرهنگ از سال ١٣٨٠-١٣٧٥؛ مدير عامل انتشارات علمى و فرهنگى، ١٣٧٥-١٣٧٤؛ عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران، از بدو تأسيس تاكنون؛ رئيس فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران، از ١٣٧٧ تاكنون.

 

بنده افتخار داشتم در زمان مسئولیتم به عنوان سفیر ایران در تاجیکستان ، براى نخستين بار به خط سريليك کتاب (درباره علم) كه يكى از آخرين پژوهش های نظرى دكتر داورى اردكانى در آن زمان بود را چاپ و در مراسم باشکوه رونمایی از کتاب ، در اختیار مشتاقان تاجیک قرار دهم . موضوع اين رساله با اين كه از بنيادى ترين مسائل مربوط به فلسفه علم است، اما در ايران و تاجيكستان كمتر بدان توجه شده است. برگردان اين رساله ارزشمند به خط سريليك، افزون بر مزاياى علمى خود، موجب هم انديشى و تبادل افكار بيش از پیش پژوهشگران و فرهيختگان دو كشور همزبان و هم فرهنگ ايران و تاجيكستان شد.

از ویژگی های بارز اين رساله، تفكيك هر مقوله و بحث تخصصى پيرامون آن در دو بخش، يك ضميمه و سى و دو باب است كه خود بيانگر احاطه دانش مؤلف به اين موضوع است. مؤلف در بخش نخست (علم و تكنولوژى) در باب دشواری هاى راه علم، ضمن پرداختن به ماهيت علم نوين و رابطه آن با فلسفه، تكنولوژى، جامعه، دولت و اصول سياستگزارى در اين زمينه، مشكلات و موانع اساسى كشور هاى در حال توسعه را تشريح مى كند. باب دوم (علم، روش و فلسفه) بر يكى از اصول اساسى علمى امروزى، يعنى روش شناسى و اتخاذ متد مناسب در پژوهشهای علمى تأكيد شده است. مؤلف در اين باب، مناسبت علم با روش، مشاهده، تجربه و طرح يك مسئله رابه خوبى توضيح داده است. در باب توسعه و تحقيق، به رابطه توسعه و تحقيق در كشور هاى صنعتى و كشورهاى در حال رشد و مقايسه آنها با يكديگر مى پردازد. مؤلف به خوبى تصريح مى كند كه از اوصاف توسعه تكنيك در عصر پست مدرن اين است كه نه فقط پژوهش را به دنبال خود مى كشد، بلكه آن را به يك شغل رسمى مبدل مى كند. اكنون در همه عالم توليد و اقتصاد و برنامه ريزى هاى اجتماعى وسياسى ونظامى و حتى تصميم گیری مراكز قدرت سياسى با پژوهش بستگى پیدا كرده است و اين بستگى تا بدان حد است كه در هر جا اعتنا به پژوهش بيشتر است، سطح توليد و مصرف و تکنولوژی نيز به همان درجه بالاست.

مؤلف در موضوع ملاحظاتى در باب تكنيك تأكيد مى ورزد كه ماهيت تكنيك را با وسايل و ابزار تكنيك نبايد اشتباه گرفت. هواپیما، قطار، اتومبيل و همه وسايلى كه امروزه بشر در اختيار دارد، ابزار تكنيك به شمار مى آيند. اگر اين وسايل از ابتدا براثر نياز بشر بوجود آمدند، امروزه نياز به تكنيك بيشتر از وسايل آن احساس می شود.

در باب سياست، علم و تكنولوژى، با علم نياز كشورها به توسعه و دستيابى به تكنولوژى، بر لزوم اتخاد سياست و برنامه ريزى هاى دقيق تأكيد شده است. ((زيرا در جهان متغير كنونى و در راهى كه چندان روشن نيست، نمى توان نادانسته و بى حساب قدم برداشت، يا چنان كه برخى صاحب نظران پست مدرن مى انديشند، علم و عقل مدرن قوّت بسط خود به خودى را از دست داده، يا توسعه آن با خريد و فروش جهانى كالاى اطلاعات تكنولوژيك صورت مى گیرد)).

مؤلف در باب ((در باره شرايط انتقال علم و تكنولوژى)) به يكى از مقوله هاى بسيار پیچیده جوامع مدرن و كشور هاى در حال توسعه پرداخته است . وى به درستى خاطرنشان مى سازد كه روند رو به رشد تكنولوژى و گرایش به توسعه در همه ابعاد جامعه به گونه اى است كه كشور هايى كه صاحب تكنولوژى نيستند، چه بخواهند و چه نخواهند مصرف كننده تكنولوژى ارتباطى و اطلاعات علمى هستند، هر چند كه در مصرف اين قسم تکنولوژی فايده علمى و اقتصادى چندانی عايدشان نشود. انتقال تكنولوزى در صورتى به توسعه مدد مى رساند كه زمينه پژوهش در كشور گیرنده وجود داشته باشد.

«تأملى در وضع علم و پژوهش در دوران طراحى توسعه» و (علم و ايدئولوژى) موضوع تحقيق دو باب جداگانه اين رساله است. مؤلف در موضوع اخير كه يكى از دغدغه هاى اساسى كشورهاى در حال توسعه است، بر اين نكته اساسى تكيه مى كندكه علم ایدئولوژی نيست و در ایدئولوژی نيز ريشه ندارد،

 منتها چون علم و ایدئولوژی هر دو بر فلسفه تكيه دارند و كسانى فلسفه رابا ايدئولوژى اشتباه مى كنند، اين توهّم به وجود آمده است كه علم مبناى ايدئولوژيك دارد. ایدئولوژی زدايى در وضع كنونى عالم و به ویژه در كشورهاى در راه توسعه و تجدّد، تمنايى است كه حصول آن بسيار بعيد و دشوار است. مع هذا مى توان و بايد علم را با نگاهی غیر ایدئولوژیک آموخت.

در باب «اخلاق و علم»، مؤلف به تغيير ارزشها و هنجارهاى جوامع مختلف واصولاً به نسبت توسعه اجتماعى، دگرگونی نگرش انسان در اجتماع و متحول شدن اخلاق اجتماعى مى پردازد و پيامدهاى مثبت يا منفى آنها را به تقابل مى كشد.

در بخش دوم اين رساله - تفكر در باره علم، مؤلف چند موضوع عمده، از جمله علم و قدرت، علم در جهان توسعه نيافته، شرايط گسترش و رشد علم، فلسفه و علم وحدت تاريخى علوم يا وحدت عالم علمى، راه علم و پژوهش ، علم جديد و قديم، علم، آزادى و توسعه، علم و جامعه، جايگاه علم، علم و دين و ... را بررسى مى كند ودر نهايت وضعيت علم و پژوهش در ايران وشرايط رشد و مشكلات آن را تشريح مى نمايد.

در مجموع، موضوع و محتواى رساله، در كنار تخصصى و فنّى بودن آن در عرصه علم، فلسفه و فلسفه علم، در نوع خود بسيار بكر و تازه و ارزشمند است. ويراست دوم رساله مذكور كه به قلم تواناى دانشمند ايرانى، رئيس محترم سابق فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران، جناب آقاى دكتر رضا داورى اردكانى است، در سال ۱۳۸۶ شمسى به اهتمام انتشارات هرمس در تهران به زيور طبع آراسته شد. بدون ترديد، احاطه جامع و تشخّص علمى مؤلف كتاب به حوزه

فلسفه و فلسفه علم، ارزش اين رساله را دو چندان كرده است. قریب یک دهه قبل ، سفارت جمهورى اسلامى ايران در تاجيكستان مفتخر بود که با همكارى آكادمى علوم جمهورى تاجيكستان در برگردان و نشر اين اثر سترگ مشاركت داشته باشد. قطعاً انتشار اين كتاب به خط سريليك تاجيكى موجب نزديكى هر چه بيشتر دانشمندان و پژوهشگران هر دو كشور در اين ساحه گردید كه اين امر خود لزوم و وجوب همكاريهاى علمى، پژوهشی و فرهنگی و تبادلات علمى دو كشور را در حوزهاى به مراتب فراخ تر ايجاب مى نمايد.

= = =

 برای مطالعه مستقیم این مطلب می توانید به ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات مورخ چهارشنبه 1403/09/21 ( این لینک ) مراجعه کنید. 

 

 

دقایقی شیرین از حضورم در برنامه خندوانه رامبد جوان

یادی از دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی

بخش ششم خوانش منظومه حيدربابایه سلام به‌همراه ترجمه و تفسیر فارسی آن

حق تكثير كليه محتواى تصويرى، صوتى و نوشتارى اين وبسايت متعلق است به على اصغر شعردوست .