رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی
تشكيل نخستين مجلس خبرگان قانون اساسي جمهوري اسلامي با پيام امام خميني(ره) (1358 ش)
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و برگزاري اولين انتخابات كه منجر به تعيين نوع حكومت و تشكيل جمهوري اسلامي در ايران گرديد، بحث درباره تعيين قانون اساسي نظام در محافل مختلف گسترش يافت. اين مرحله از استقرار نظام نيز با تيزبيني و آيندهنگري حضرت امام خميني(ره) با موفقيت پشت سرگذاشته شد. از اينرو، پيشنويس قانون اساسي به دستور حضرت امام نگارش يافت و پس از بحث و بررسي پيرامون آن به اطلاع مردم رسيد. هرچند در مسير تصويب قانون اساسي كارشكنيهايي صورت گرفت، ولي در دوازدهم مرداد سال 1358 انتخابات خبرگان قانون اساسي صورت گرفت و در 28 مرداد آن سال نيز اولين جلسه مجلس خبرگان قانون اساسي با پيام حضرت امام(ره)، آغاز گرديد. سرانجام مجلس خبرگان پس از سه ماه تلاش و فعاليت فوق العاده، كار پر مسؤوليت تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را در بيست و چهارم آبان 1358در 12 فصل و 175 اصل و با يك مقدمه و مؤخّره تنظيم نمود و در دوازدهم آذر سال 1358 به تصويب نهايي ملت ايران رسيد
كودتاي آمريكا عليه نهضت ملي ايران و سرنگوني دولت "دكتر مصدق" (1332 ش)
نهضت ملي ايران با رهبري آيتاللَّه سيدابوالقاسم كاشاني و مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان ايران در 30 تير 1331 به اوج خود رسيد و نزديك بود طومار استبداد و استعمار را براي هميشه درهم پيچد اما در اين ميان، اتفاقاتي رخ داد كه نهضت مردمي را از مسير اصلي خارج ساخت و به شكست كشاند. پس از روي كار آمدن مجدد دكتر مصدق، او خواهان افزايش اختيارات بود و آيتاللَّه كاشاني كه رياست مجلس هفدهم شوراي ملي را برعهده داشت، براي ايجاد اتحاد و جلوگيري از تفرقه، به اين لايحه نخست وزير راي داد. با اين حال، مصدق در صدد منزوي كردن مجلس بود و اختيارات بيشتري ميخواست. اين در حالي بود كه آيتاللَّه كاشاني معتقد بود كه مجلس، كمال همكاري را با دولت دارد و نيازي به اختيارات بيشتر نيست. از همين زمان، اختلاف نظر در امور مختلف بين دكتر مصدق و آيتاللَّه كاشاني آغاز شد و اين اختلاف پس از درخواست تقاضاي تمديد اختيارات نخستوزير به مدت يك سال از جانب مصدق، شكلي جدي و گسترده به خود گرفت. مصدق ميخواست با اخذ اختيارات وسيع، نقش مجلس را در قانونگذاري كمرنگ سازد و خواستههاي خود را به صورت قانون درآورد. اين اختلاف و شكاف در جبهه ملي و مذهبي، باعث شد كه دشمنان با سوء استفاده از اين فرصت درصدد كودتا عليه دولت و حذف مصدق باشند. در اين ميان آيتاللَّه كاشاني، بارها در ضمن نامهها و سخنرانيهاي خود، مصدق را از خطر وقوع كودتا آگاه كرد ولي مصدق، مغرور به قدرت خود و پشتيباني مردم، نصايح دلسوزانه آيتاللَّه كاشاني را نشنيده گرفت. سرانجام با خروج شاه از كشور و به وجود آمدن شرايط لازم براي كودتا عليه دكتر مصدق، در حالي كه بيش از سيزده ماه از پيروزيهاي چشمگير مردم در قيام 30 تير 1331ش نگذشته بود، اين موفقيتها با كودتاي آمريكايي 28 مرداد 1332 توسط ايادي سلطنتطلب به شكست انجاميد و مصدق سرنگون شد. از آن پس عامل كودتا، سپهبد فضلاللَّه زاهدي، كه در دولت مصدق سمت وزارت كشور را داشت به قدرت رسيد و پس از مدتي محمدرضا پهلوي به كشور انتخاب مجدد و بار ديگر بر تخت سلطنت تكيه زد. مقدمات كودتايي كه در روز 28 مرداد 1332، به عمر حكومت مصدق خاتمه داد، از ده ماه قبل از آن، در پاييز 1331، فراهم آمده بود و طرح اوليه آن نيز پس از بازگشت چرچيل به مقام نخستوزيري انگلستان در مهرماه 1331، تهيه گرديد. اين كودتا با همكاري آمريكا و انگليس در ايران به وقوع پيوست و از آن پس، ايران به طور مستقيم تحت نفوذ رژيم استكباري آمريكا درآمد. پس از اين كودتا، اوضاع ايران آنچنان بر وفق مراد آمريكا گرديد كه تا بيست و پنج سال، حكومت ايران مهمترين دست نشانده براي دولت آمريكا بود و آن دولت استكباري بر تمامي جريانها و امور كشور ايران خيمه زد.
درگذشت دكتر آذر اندامی؛ محقق و باكتری شناس برجسته ايران (1363ش)
آذر اندامي پزشک و باکتريشناس ايراني و از پژوهشگران انستيتو پاستور ايران بود. بهخاطر خدمات علمي و انساني او يکي از حفرههاي برخوردي روي سياره ناهيد، بهنام وي «اندامي» نامگذاري شده است. آذر اندامي در سال ۱۳۰۵ش در محله ساغريسازان رشت متولد شد. او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. مقطع ابتدايي را در دبستان بانوان رشت با يک سال جهش تحصيلي به پايان برد. بعد از اخذ مدرک پايان سال نهم تحصيلات عمومي از دبيرستان فروغ رشت، پدرش با اينکه فردي روشنفکر بود از ادامه تحصيل او ممانعت کرد و وي را به دانشسراي مقدماتي رشت فرستاد. در سال ۱۳۲۴ش از دانشسرا فارغالتحصيل شد و در سال ۱۳۲۵ش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. در سال ۱۳۲۹ش و در حين کار، ديپلم طبيعي را با امتحان متفرقه دريافت کرد. در سال ۱۳۳۱ش با شرکت در کنکور دانشگاه تهران در رشته پزشکي اين دانشگاه پذيرفته شد. در سال ۱۳۳۷ش موفق به دريافت گواهينامه دکتراي پزشکي گرديد و بلافاصله به گذراندن دوره تخصصي زنان و زايمان مشغول گرديد. پس از پايان دوره تخصصي به وزارت بهداري آن زمان منتقل شد و در نهايت به کار در انستيتو پاستور پرداخت. او پس از مدتي با استفاده از بورس تحصيلي انستيتو پاستور به پاريس رفت و در سال ۱۳۴۶ش موفق به اخذ گواهينامه باکتريولوژي شد. در سال ۱۳۵۳ش موفق به دريافت دانشنامه تخصصي علوم آزمايشگاهي باليني شد. او در سال ۱۳۵۷ش بازنشسته شد. چندينبار به کشورهاي فرانسه و بلژيک سفر کرد و حاصل اين سفرها مقالاتي علمي بود که در مجلات معتبر به چاپ رسيد. پس از بازنشستگي چون خانهنشيني را نميپسنديد به بيمارستان باهر رفت و رياست آزمايشگاه تشخيص طبي آنجا را بر عهده گرفت. پس از مدتي در مطب همسرش، دکتر خلعتبري، در خيابان حسامالسلطنه به کار مداواي بيماريهاي زنان و زايمان مشغول شد. در همين سالها بود که به تومور مغزي مبتلا شد. يک روز در مطب در حين معاينه بيمار، تعادل خود را از دست داد و سقوط کرد... دكتر آذر اندامي بانوي تلاشگر و پزشك انساندوست ايراني بعد از عمري تلاش و تحقيق سرانجام در بيست و هشتم مردادماه سال ۱۳۶۳ هجري شمسي بهعلت آمبولي ريه که از عواقب بيماري سختش بود، درگذشت اما نامش در تاريخ ايران جاويد است. شايان ذکر است كه براي بزرگداشت مقام اين بانوي محقق ايراني علاوه بر برگزاري چندين ويژهبرنامه، خياباني درشهر رشت بهنام دكتر آذر اندامي نامگذاري شده است. در سال ۱۹۹۲م، اتحاديه بينالمللي ستارهشناسي(IAU) حفرهاي به قطر ۳۰ کيلومتر در طول جغرافياي ۲۶ درجه و ۵۵ دقيقه و عرض جغرافيايي ۱۷ درجه و ۴۵ دقيقه با قلهاي مرکزي در جنوب سياره زهره را بهنام اندامي نامگذاري کرد. دکتر آذر اندامي تنها زن ايراني بود که نامش به اين شورا فرستاده شد و باني اين کار دخترش بود.
یک هیئت سی نفری عراقی تحت ریاست محمد صبری الحدیثی کفیل وزارت امور خارجه آن کشور وارد تهران شدند تا کلیه اختلاف های دو کشور حل و فصل شود.(1354ش(
یک فاجعه بزرگ ملی که فوق العاده جانگداز و دلخراش بود در آبادان اتفاق افتاد. (1357ش)
توضیح آنکه ساعت ده بعدازظهر هنگامی که 700 نفر از مردم آبادان مشغول تماشای فیلم گوزن ها بودند یک مرتبه سینما طعمه حریق شد و مردم برای فراز از مهلکه به درهای خروجی حمله بردند متأسفانه درها از بیرون قفل شده بود و در این ماجرای ضد انسانی و بشری 377 زن و مرد و کودک جان خود را به وضع فجیعی از دست دادند
حدود 600 نفر از دانشجویان سازمان های مختلف دانشجویی ایران در خارج از کشور، به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد برکناری دکتر محمد مصدق در لندن راهپیمایی برپا کردند.(1357ش)
دانشجویان ضمن سردادن شعار، خواستار سرنگونی رژیم شاه شدند و این رژیم را دست نشانده امپریالیسم خواندند.
از ساعت 22/30الی 23/30، مراسمی در تهران با حضور حدود جمعیتی 7 هزار نفر و سخنرانی آقای دکتر مفتح در مسجد قبا برگزار شد(1357ش)
(در اغلب مراسم هایی که این روزها در مساجد برگزار می شد، نام امام خمینی (ره) و فرستادن صلوات زینت دهنده این مجالس بود و موضوع اهمیت بردن نام امام در این مجالس در اغلب گزارش های ساواک کاملاً به چشم می خورد(
.........................................................................................................................................
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری
تولد "كسايي مروزی" شاعر معروف ايراني(341 ق)
دوران زندگي ابواسحاق كسايى مروزي، شاعر شيعي مذهب معروف ايراني، مقارن با اواخر عهد ساماني و اوايل دورهي غزنوي در ايران بود. او در آغاز، شاعري مديحه سرا بود، اما پس از چندي در پي دگرگوني روحي كه موجب تحول فكري و عقيدتي او شد، زهد و عبادت پيشه كرد و تنها به مدح پيامبر اسلام وخاندان ايشان و وعظ پرداخت. كسايي در ابداع مضامين، بيان معاني و توصيف و تشبيه، قدرت بسيار داشت. او موعظه و حكمت رادر شعر فارسي به كمال رسانيد.
رحلت عالم بزرگ شيعه "سيدنعمت اللَّه جزايری" فقيه و دانشمند نامي(1112 ق)
سيد نعمت اللَّه جزايري فرزند سيدعبداللَّه كه از نوادگان امام موسي كاظم(ع) به شمار ميآيد، در حدود سال 1050 ق در (صباغيه) يكي از مناطق اطراف بصره به دنيا آمد. پس از تحصيل مقدمات در زادگاه خود، عازم شيراز شد و با جديت به ادامهي تحصيل و تدريس همت گماشت. در ادامهي راه به اصفهان رفت و از محضر درس محقق سبزواري، شيخ حرعاملي، ملامحسن فيض كاشاني و علامه محمد باقر مجلسي و... بهره برد و به سوي قلههاي كمال پيش رفت. وي چنان مورد توجهي علامهي مجلسي قرار گرفت كه به مدت چهار سال استاد را در انجام رسالت بزرگش كه تأليف كتاب شريف بحارالانوار بود، ياري كرد و بعدها خود يكي از مدرسان بزرگ اصفهان گرديد. نقل است كه بر اثر شدت مطالعه دچار چشم درد شد و داروي پزشكان فايده نبخشيد. او به همراه برادر راهي عتبات عاليات گرديد و خاك مقدس آن سامان را سرمهي چشمان خويش نمود و شفا يافت. سيد جزايري در اواخر عمر به دعوت حاكم خوزستان راهي شوشتر گرديد و در آن ديار، مساجد و مدارس ديني فراواني پي افكند و به تربيت مشتاقان علوم اهل بيت(ع) پرداخت. همچنين از او كتب فراواني به جاي مانده است. سرانجام اين عالم رباني در راه بازگشت از مشهد رضوي بيمار شد و در جايدر - منزلگاهي نزديك پل دختر - دعوت حق را لبيك گفت و در همان جا به خاك سپرده شد.
وفات صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف،از رجال شهیر آل خجند (552ق)
صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف از نوادگان ابوبکر خجندي و يکي از برجستهترين شخصيتهاي آلخجند است. صدرالدين، دانشهاي متداول زمان را در اصفهان فرا گرفت. حديث را در آن شهر در نزد ابوعلي حداد و نمانم بن احمد و ابوالقاسم اسماعيل بن فضل سراج آموخت. وي در موعظه بسيار توانا بود و در دربار نيز نفوذ کلمه داشت. صدرالدين ابوبکر چندي در بغداد به تدريس در مدرسه نظاميه مشغول شد. در همان زمان در جامعالقصر آن شهر موعظه ميکرد، درحاليکه کسان او با شمشيرهاي آخته پيرامونش را احاطه کرده بودند. پس از مدتي به اصفهان بازگشت و رياست شافعيان آنجا را بر عهده گرفت. شيوه زندگي او همچون وزيران بود نه دانشمندان. از حوادث ايام او، شورش امير بوزابه ، فرمانرواي فارس در ۵۴۲ق / ۱۱۴۷م بود. بوزابه بر ضد سلطان مسعود سلجوقي ميجنگيد و چون به محاصره اصفهان پرداخت، ابوبکر محمد، دروازههاي شهر را به روي او گشود و با او به همکاري پرداخت. بوزابه به پيشنهاد صلح سلطان مسعود وقعي ننهاد و به تعقيب او پرداخت، اما در جنگي که رخ داد، شکست خورد و به اسارت افتاد و سپس به فرمان سلطان هلاک شد. سلطان مسعود چون دانست که ابوبکر محمد با بوزابه دوستي ورزيده است، از او خشمناک شد؛ اما محمد بن عبداللطيف پيش از آنکه گزندي ببيند، همراه برادرش جمالالدين محمود از اصفهان گريخت و به موصل رفت. در آن هنگام، مردم عادي اصفهان به مدرسه شافعيان تاختند و کتابخانه آن را آتش زدند. برادران خجندي در موصل از توجه و استقبال جمالالدين وزير برخوردار شدند. اما پس از چندي، جمالالدين براي گزاردن حج به مکه رفت. محمد نيز با آماده ديدن اوضاع به اصفهان بازگشت. اهالي شهر از او استقبال کردند - صفر ۵۴۳ق / ژوئن ۱۱۴۸م - سلطان مسعود سلجوقي نيز گذشته او را فراموش کرد و رياست شهر را بار ديگر به او سپرد. صدرالدين ابوبکر محمد بن عبداللطيف سرانجام در يکي از سفرهاي خود از بغداد به اصفهان در يکي از روستاهاي ميان راه همدان و کرج، روستايي واقع در استان باختران امروز در تاريخ بيست و دوم شوالالمکرم سال ۵۵۲ هجري قمري / مطابق با ۲۷ نوامبر ۱۱۵۷م شبهنگام به سلامت خفت، ولي بامداد پيکرش را بيجان يافتند. جنازهاش را به اصفهان بردند و در محله سنبلان آن شهر به خاک سپردند. مرگ ناگهاني او، آشوبهايي در اصفهان پديد آورد و گروهي در اين ميان جان باختند. از او اشعاري به زبان عربي بهجاي مانده است. • رجال طايفه آلخجند هم از جمله رؤساي مذهبي بودند که بر اثر اهميت و شهرتي که بهتدريج حاصل کردند، مصدر امور مختلف در اصفهان و از جمله رياست شافعيه را در اختيار گرفتند. درگاه آلخجند، محل رفتوآمد دانشمندان و شاعران بود. اين خاندان نسب خود را به مهلب بن ابي صفرة سردار مشهور اموي ميرساندند و در ابتدا در خجند از شهرهاي ماوراءالنهر ميزيستند. نخستين فرد مشهور از اين خاندان، ابوبکر محمد بن ثابت الخجندي است که در مرو سکونت داشت و مردي فاضل و بليغ بود. نظامالملک او را براي تدريس در نظاميه اصفهان بدان شهر فراخواند و وي در اصفهان بماند و خاندانش نيز شهرت و رياست يافت. رؤساي آلخجند در رتق و فتق امور اصفهان دخالت داشتند، چنانکه، صدرالدين محمد بن عبداللطيف بن محمد بن ثابت در ۵۴۲ق / ۱۱۴۷م، اصفهان را عليرغم ميل سلطان مسعود بن محمد سلجوقي، به محمود بن محمد و ملکشاه بن محمود تسليم کرد. از اين جهت مورد خشم سلطان مسعود قرار گرفت و ناچار به ترک شهر شد و به موصل رفت. بعد از چندي سلطان مسعود براي وي خلعت و تشريفات فرستاد و او را با برادرش جمالالدين محمود بن عبداللطيف به اصفهان خواست. پسر صدرالدين محمد يعني صدرالدين عبداللطيف بن محمد، که به سال ۵۸۰ق / ۱۱۸۴م وفات يافت از فاضلان، اديبان و شاعران معروف آن عهد بود. خجنديان مردماني فاضل و شاعر و شاعرپرور بودهاند. اين خاندان ممدوح عدهاي از شاعران بزرگ سده ششم هجري / دوازدهم ميلادي قرار گرفتند که مهمترين آنها، جمالالدين محمد بن عبدالرزاق اصفهاني است.
وفات محمدحسين خاتون آبادی،عالم فاضل قرن دوازدهم (1151ق)
امير محمدحسين خاتونآبادي فرزند امير محمدصالح از عالمان بزرگ اماميه در قرن دوازدهم هجري بهشمار ميرفته که از محضر پدر و جد خويش - علامه - و آقاجمال و اساتيد بزرگ حوزه اصفهان سالها بهرهمند بوده است تا اينکه خود به مقام اجتهاد رسيد و از حضور وي اعلامي چند برخاست. از علماي مشهور عصر خويش، فقيه فرزانه، حکيم بلندپايه، فاضل محقق، جامع بين مراتب دانش و نيکي رفتار و زهد و پاکي درون، سبط علامه ملامحمدباقر مجلسي (قدسسره) است. در دوران صفويه شيخالاسلام و امام جمعه اصفهان بوده و در زمان شاه سلطان حسين، وزير مريم بيگم بوده است. هنگام حمله افاغنه به اصفهان در ۱۱۳۵ق، زجر و شکنجه بسيار از آنان ديده و بنا به گفته خودش، اين مصائب و آلام در تصفيه روح و اصلاح حال او و بيرغبتي به دنيا بسيار مؤثر گرديده است. او، از اين فتنه جان سالم به در برده و پس از آن نيز مقام مرجعيت ديني را به عهده داشت. • خاتونآبادي - همانطور که پیشتر اشاره شد - از بزرگان فقه شيعه، ادب و حكمت در قرن دوازدهم هجري قمري بود. خاتون آبادي از علماي گرانقدر شيعه، انشايي روان و دلنشين داشت؛ وي روايتها و احاديثي را كه از بزرگان شنيده بود، ثبت و ضبط كرد. آثار خاتونآبادي بهصورت مخطوط در بسياري از کتابخانههاي عمومي و خصوصي موجود است، از جمله نسخه شماره ۵۶۹ مسجد اعظم قم قريب به بيست رساله وي را در بر دارد. از معظمله آثاري بهجا مانده است که برخي از آنها عبارتاند از: ۱- اسلافه العصر في محاسن الشعراء بكل مصر؛ ۲- التذكره في الفوائد النادره؛ ۳- الحدائق النديه في شرح الصمديه؛ ۴- الزهره في النحو؛ ۵- الطراز الاول فيما عليه من لغه العرب المعمول؛ ۶- الفرائد البهيه في شرح الفوائد الصمديه؛ ۷- الكلم الطيب و الغيث الصيب؛ ۸- المخلاه؛ ۹- انوار الربيع في انواع البديع؛ ۱۰- رساله في اغلاط الفيروز آبادي في القاموس؛ ۱۱- رساله في المسلسله بالاباء؛ ۱۲- رياض السالكين في شرح صحيفه سيد الساجدين عليه السلام؛ ۱۳- سلوه الغريب و اسوه الاديب؛ ۱۴- وسيلةالنجاة؛ ۱۵- خزائن الجواهر؛ ۱۶- مفتاح الفرج و ۱۷- نجم الثاقب. • خاتونآبادي از جد مادري خود - علامه مجلسي - اجازه روايت داشته است؛ وي در خاتمه مناقب الفضلاء ميگويد: وقد استجزت رواية الصحيفة السجادية (صلواتالله علي من الهمها) من جدي العلامة المجلسي (طيبالله مضجعه) في اول الصبا قبل اوان الحلم فاجازني رحمه الله تعالي. ديگر مشايخ اجازه مير محمدحسين عبارتاند از: والد بزرگوارش مير محمدصالح خاتونآبادي، آقاجمالالدين محقق سبزواري، سيدعلي بن احمد مدني شيرازي، شيخ سليمان بن عبدالله ماحوزي بحراني، ملا ابيالحسن شريف فتوني و ملامحمد سراب تنکابني. جمع کثيري از فضلا نيز از مير محمدحسين خاتونآبادي اجازه روايي داشتند، از جمله: فرزندش امير عبدالباقي خاتونآبادي، سيدعبدالله جزايري، سيدصدرالدين قمي (متوفي حدود ۱۱۶۰ق)، ملااحمد بن محمدمهدي شريف خاتونآبادي، ملامحمد شفيع بن نورالدين خاتونآبادي، سيد ابيالفتح نصرالله بن حسين موسوي حائري (شهيد حدود ۱۱۶۸ق)، امير محمدحسين حسيني اصفهاني، شيخ محمد بن محمد زمان کاشاني، شيخ زينالدين خوانساري. • امير محمدحسين خاتونآبادي سرانجام در تاريخ بيست و دوم شوالالمکرم سال ۱۱۵۲ هجري قمري در اصفهان وفات يافت و جسد پاکش به مشهد مقدس انتقال داده شد و در سرداب مدرسه ميرزاجعفر مدفون گشت. فرزندان وي نيز از علما و دانشمندان شيعي بهشمار ميرفتند، از جمله امير عبدالباقي که مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله از وي روايت ميکند و سبطش محمدحسين بن ميرعبدالباقي نيز امام جمعه اصفهان بوده است.
.........................................................................................................................................
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی
تولد "ساموئل ريچارْدْسون" نويسنده معروف فرانسوي (1689م)
ساموئل ريچارْدْسون، رمان نويس انگليسي در 19 آگوست 1689م در انگلستان به دنيا آمد. وي در ابتدا به كارآموزي در يك چاپخانه مشغول شد و علاوه بر فراگيري فنون چاپ و تصحيح نمونههاي كتاب، با مطالعات فراوان بر وسعت فكر و اطلاعات خود افزود. ريچاردسون از 20 سالگي به نويسندگي روي آورد تا اين كه با انتشار پِمْلا يا تقواي اجر يافته در 4 جلد به شهرت فراواني رسيد. پيروزي اين اثر چنان قاطع و قابل توجه بود كه هر كس آن را نخوانده بود به بيذوقي و ركود ذهن متهم ميگشت. وي در سالهاي بعد كتاب سرگذشت بانويى جوان در 7 جلد و تاريخ سِرْچارلْزْ گرانديسون را در 7 جلد نگاشت كه اين دو كتاب نيز موفقيت زيادي به دست آوردند. ريچاردسون از آن پس از داستاننويسي دست برداشت و به جمعآوري قطعههاي برگزيدهاي از كتابهايش پرداخت كه شامل كلمات قصار و عبارتهاي حكيمانه و اخلاقي بود. در واقع، ادراك ريچاردسون درباره دگرگوني و انقلاب روح فرد و ايمان پرشور و راسخ او به تقوا و فضيلت و شيوه پرهيجان رمانهايش موجب پيروزي و محبوبيت فراوانش نزد كساني ميشد كه تشنه رمانهاي سرگرمكننده بودند و همچنين تجزيه و تحليلي كه در اين كتابها از قلب و روح آدمي به عمل آمده بود، برايشان سود فراوان داشت. در سالهاي بعد، شهرت ريچاردسون به خارج از انگلستان كشيده شد و الهامبخش بسياري از نويسندگان اروپا گشت. در حقيقت، ريچاردسون پدر رمان تحليلي در انگلستان شناخته شده و داستاننويسي انگليسي را به طرزي كه امروزه معمول است پايه گذاري نموده است. ساموئل ريچاردسون سرانجام در 4 جولای 1761م در هفتاد و دو سالگي درگذشت. درباره او گفتهاند كه هيچ نويسندهاي قبل از ريچاردسون نتوانسته است چنين عميقانه قلب و روح آدمي را بشكافد و مورد تجزيه و تحليل قرار دهد.
درگذشت "جِيمز وات" دانشمند برجسته انگليسي (1819م)
جِيمز وات، مخترع و مهندس معروف انگليسي در 28 مارس 1736م درناحيهاي در شمال انگلستان به دنيا آمد. وي از ابتدا به مطالعه و تحقيق درباره مسائل علمي علاقهمند بود و به ساخت ابزار گوناگون ميپرداخت. در اين هنگام، يك مركز علمي، از جِيمز وات خواست تا ماشين نمونه بخار را كه از كار افتاده بود تعمير كرده و به كار اندازد. در حين تعمير اين ماشين، وات به قدرت عظيم بخار پي برد و درصدد برآمد به نحوي مطلوب از اين نيرو در اين ماشين استفاده كند. او با تلاش فراوان، اشكالات ماشين اوليه بخار را برطرف كرد و دستگاه جديدي اختراع نمود كه ماشين بخار را شكل ميداد. پس از آن، وات بار ديگر اصلاحات متعددي در ماشين خود ايجاد كرد و تكامل بخشيد. از اين رو، در جهان او به عنوان مخترع ماشين بخار شهرت يافت. وي با تكميل ديگ بخار، خدمت عظيمي به علوم فيزيك و مكانيك نمود و با اختراع كندسور بخار كه به وسيله آن، صرفهجويى بسيار زيادي در مصرف سوخت به عمل ميآيد، كمك شاياني به استفاده بيشتر از نيروي بخار كرده است. در واقع دستگاه كندسور، يك محفظه انقباض بود كه به وسيله آن، حرارتِ سيلندر تقريباً يكنواخت باقي ميماند. بعدها با استفاده از ماشين بخار، نيروي حركت لوكوموتيوها و كشتيها فراهم شد و تحولي عظيم در صنعت حمل و نقل فراهم گرديد. جِيمز وات سرانجام در 19 اوت 1819م در 83 سالگي درگذشت.
ولد "رِينولد نيكِلْسون" مستشرق انگليسي و مترجم مثنوي (1868م) (ر.ك: 27 اوت)
رينولد الين نيكلسون خاورشناس و اديب مشهور در نوزدهم اوت سال ۱۸۶۸ ميلادي در انگلستان بهدنيا آمد. از آنجايى كه پدر رينولد، استاد طب و تاريخ طبيعي و پدربزرگش از زبانشناسان زمان بودند، نيكلسون هم از دوران جواني به تحصيل دانش روي آورد و در دوران دانشگاه، زبان و ادبيات يوناني، لاتيني و شرقي را فرا گرفت. نيكلسون در طي سالهاي بعد به فراگيري زبانهاي هندي، عربي و فارسي پرداخت. وي نخستين اثر خود را درباره منتخبي از اشعار ديوان شمس تبريزي انتشار داد. او از آن پس در دانشگاه كمبريج انگلستان به تدريس زبان فارسي مشغول شد و ۲۵ سال به اين كار پرداخت. بيشك بزرگترين كار نيكلسون كه بيش از ۲۰ سال براي آن زمان صرف نمود، ترجمه، شرح و چاپ مثنوي معنوي مولوي است كه آن را در هشت جلد منتشر كرد. همچنين تأليفات متعدد ديگري از نيكلسون بهجاي مانده كه "تاريخ ادبيات عرب"، "مفهوم شخصيت در تصوف"، "تحقيقات درباره شعر اسلامي" به انگليسي و "عرفاي اسلامي" از آن جملهاند. نيكلسون از بزرگترين دانشمندان متبحر در تصوف و عرفان اسلامي بهشمار ميرود و از طرفي، در رديف خاورشناسان و مستشرقين دقيق و عميق جاي دارد. قول او همهجا معتبر است و اكثر آثار وي در همين رشته ميباشد. نيكلسون از آغاز جواني تا پايان عمر به مدت نزديك به نيم قرن به بحث و تحقيق درباره عرفان و تصوف پرداخت و در اين زمينه به استادي رسيد. كارهاي علمي و ادبي نيكلسون نه تنها از لحاظ كميت و تعداد زياد آن، قابل ملاحظه است، بلكه چگونگي و كيفيت آنها نيز نشاندهنده احاطه علمي و تتبعات فراوان و دقت بسيار وي ميباشد. عملكرد نيكلسون بهعنوان يك استاد برجسته و داراي خصائص اخلاقي، باعث شده بود تا از ديد بزرگان فرهنگ و ادب غرب، بهعنوان انساني صاحب كمال و فضل و دانش و در عين حال داراي تواضع و فروتني بهحساب آيد. نيكلسون، قرن دوازدهم و سيزدهم ميلادي را بهمناسبت سرودن اشعار عرفاني توسط شاعران ايراني نظير سنايي غزنوي، عطار نيشابوري و جلالالدين مولوي، عصر طلايي عرفان اسلامي خوانده و سنايي را كه پير اين گروه بوده، پدر شعر مذهبي، فلسفي و عرفاني ايران شمرده است. رينولد نيكلسون سرانجام در ۲۷ اوت ۱۹۴۵م در سن ۷۷ سالگي در كمبريج درگذشت.
شكيل پارلمان روسيه موسوم به "دوما" توسط تزار "نيكلاي دوم" (1905م)
روسيه، قرن بيستم را با آرامش نسبي آغاز كرد ولي اين آرامش ظاهري بود و فعاليتهاي زيرزميني بر ضد رژيم تزاري كه در نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز شده بود به سرعت رشد مييافت. پس از شكست روسيه از ژاپن، فشار نيروهاي مخالف حكومت افزايش يافت و تزار براي كاستن از ميزان اعتراضات، به توصيه عدهاي از مشاوران خود، در روز نوزدهم اوت 1905م طي فرماني تشكيل يك مجلس مشورتي به نام دوما را اعلام كرد. اين مجلس كه قدرت قانونگزاري نداشت در عين حال كه يك عقبنشيني آشكار از طرف تزار در برابر افكار عمومي محسوب ميشد براي تامين خواستهاي مردم و گروههاي سياسي كافي نبود و در نتيجه نه فقط مشكلي را حل نكرد، بلكه جرأت وجسارت بيشتري به مردم بخشيد تا دست به مبارزه جديتري براي تامين خواستهاي خود بزنند. تزار در گام بعد، باز هم امتيازاتي به مخالفان خود داد ولي اين امر هم انقلابيون را راضي نكرد تا اينكه زمينه بركناري و سقوط تزار و سرنگوني پادشاهي در اين كشور فراهم شد.
مرگ "لودویکو آریوسْتو" ادیب مشهور ایتالیایی (1533م)
لودویکو آریْوسْتو، شاعر برجسته ایتالیایى در دوم نوامبر 1474م در منطقه رژیو در ایتالیا به دنیا آمد. وی پس از نیمه کار گذاشتن تحصیلات خود در رشته حقوق، به تحصیل در رشته زبان و ادبیات باستانی گرایش یافت و با قرائت اشعار لاتینی، به زبان لاتین شعر سرود. چیزی نگذشت که به سبب مرگ پدر و برای تامین هزینه خانواده، منشیِ برخی رجال بزرگ شهر شد. با این حال، هر چه شهرت ادبیش گستردهتر میشد، وضع اجتماعیش نیز بیشتر رونق مییافت. لودوُیکو سالیانی فرماندار یکی از ایالتهای ایتالیا شد و توانست تا حد زیادی اوضاع آشفته آنجا را سر و سامان دهد. وی پس از آن شغلی نپذیرفت و زندگی آرامی در پیش گرفت. آریوستو آثار فراوانی دارد. اشعار تغزّلی وی که در دهه سوم زندگی سروده است، شامل بهترین اشعار جوانی اوست که در آنها با صداقت فراوان، عشقها، شادیها و لذتِ زیستن را در منظومههای بسیار لطیف و زیبا بیان کرده است. با این حال، آریوستو هجویاتی نیز سروده که چهره واقعی شاعر، خواستها و رنجهای درونی او را نشان میدهد و سرگذشت هنرمند و انسان و جامعه زمان را با سبکی بسیار گویا و صادقانه بیان میکند. آریوستو پنج کمدی نوشته است و برخلاف سبک نویسندگان آن زمانِ ایتالیا که ذهنشان پیوسته به استعاره و مجاز کشیده میشد و تنها واقعیت را در وجود قهرمانان ذهنی خود میدیدند، وی در کمدیهای خود، به زندگی واقعی نزدیک شده و با نکتهبینی فراوان، اشخاص نمایش را مورد مطالعه قرار داده است. آریوستو در کمدی لنا، با سبکی گویا و پرهیجانْ تصویری از شهری که در آن میزیسته و فسادی که در جامعه قرن شانزدهم رواج داشته را پیش چشم میگذارَد. این اثر، بهترین کمدی آریوستو شناخته شد چرا که واقعبینی موجود در این نمایشنامه، در تئاتر ایتالیا بیسابقه بوده است. آریوستو در منظومه معروف رولانِ خشمگین، که بر زمینه حماسههایى که در سراسر اروپای جنوبی رواج داشته، ساخته شده است، با قدرت و تسلطی فراوان، وقایع و نظم داستان را به تسلسل بیان کرده است. در واقع هیچ اثری تا این حد از تصویرهای عالم انسانی و در عین حال از خیالانگیزی و طنز و لطف شعر برخوردار نیست. آریوستو به سبب استادی در هنر و چیرگی نبوغ، با دقت و نازکبینی فراوان توانسته است همه جا تعادل را حفظ کند و از هر عنصری به اندازه لازم به کار بَرَد و بنایى از شعری بسیار لطیف و خوشآهنگ و عظیم برپا سازد. غنای فکر و لحن رنگارنگ رولان خشمگین همه جلوههای دوره رُنِسانس ایتالیا را منعکس کرده و گذشت قرنها هرگز از درخشندگی آن نکاسته است. آریوستو سالهای آخر زندگی را به گلکاری و درختکاری در باغ خود و تجدیدنظر و اصلاح دیوان اشعارش گذراند تا اینکه در نوزدهم اوت 1533م در59 سالگی درگذشت بی آنکه مقامات عالی رتبه دستگاه حکومتی یا مذهبی ارزش نبوغ او را چنانکه شایسته بود، بشناسند.
كشف جريان برق (1727م)
در اين روز" گراي "فيزيكدان و دانشمند معروف انگليسي جريان برق را كشف كرد .وي بعد از 6 سال آزمايش و مطالعه درباره الكتريسيته ،در آن روز موفق شد نيروي برق را در يك مفتول فلزي هدايت كند .قانون جريان برق كه معلول دو قطب مثبت و منفي بودند روز 19 سپتامبر 1723 ميلادي صورت عمل به خود گرفت.
شروع به كار دادگاه های انقلابي در فرانسه در جريان انقلاب اين كشور (1792م)
در جريان انقلاب كبير فرانسه، يك كميته نجات ملي زمام امور كشور را به دست گرفت و در 19 اوت 1792م دادگاههاي انقلاب فرانسه زيرنظر كميته نجات ملي آغاز به كار كرد. دوران حكومت كميته ملي و دادگاههاي انقلابي، يكي از خونبارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است. چرا كه طي نزديك به يك سال و اندي، سيصد هزار نفر بازداشت و حداقل هفده هزار نفر اعدام شدند. دادگاههاي انقلابي، الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجام خواهي ازميان رفت و احكام دادگاهها، قطعي و لازم الاجرا شد. دادگاههاي انقلابي پاريس در عرض يك ماه، يك هزار و سيصد حكم اعدام صادر مينمودند و دستگاههاي گيوتين در چند نقطه شهر هر روز به طور متوسط سرِ چهل نفر را از تن جدا ميكردند. دوران ترور يا وحشت در نهايت در 28 ژوئيه 1794م به پايان رسيد.
درگذشت "واسيلي بارتولْدْ" از مشاهير خاورشناسان روسي (1930م)
واسيلي ولاديمير وويچ بارْتولْدْ معروف به ويلْهِلْمْ بارتولْدْ از مستشرقان معروف روسي در 15 نوامبر1869م در سن پترزبورگ روسيه به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در دانشكده زبانهاي شرقي دانشگاه زادگاهش به پايان برد و به زبانهاي فارسي، عربي و تركي تسلط يافت. بارتولْدْ از 27 سالگي به سمت استاديار اين دانشگاه به تدريس تاريخ ملل مشرق پرداخت و در كنار آن از تحقيق و تحصيل نيز باز نايستاد. او طي اين سالها، مكرراً براي سياحت و مطالعه و تحقيق علمي به تركستان عزيمت كرد و نتايج مطالعات و اكتشافات خود را به صورت كتابي با عنوان تركستان در موقع حمله مغول منتشر ساخت. اين اثر مهم كه براي نخستين بار، در آنْ تمام منابع فارسي و عربي كه با تاريخ روسيه و تركستان ارتباط داشته، مورد آزمايش قرار گرفته بود، به عنوان شاهكار بارتولد شناخته شد و بر اثر همين كتاب پرمغز، بارتولد نشانهاي علمي متعدد و شهرت فراواني به دست آورد. بارتولد به مكتب قديم شرق شناسان روسي تعلق دارد و از منظر دانشمندان و خاورشناسان جديد آن كشور به تاريخ نمينگريست بلكه همواره در تجزيه و تحليل تاريخ به مسائل اجتماعي و اقتصادي و وضع مردم توجه داشت. بارتولد در سال 1912م مجله جهان اسلام را تأسيس كرد و در آن مقالههاي انتقادي مينوشت. انتقادات او گرچه گاه گاهي شديد بود، ولي در آنها جانب عدل و انصاف را رها نميكرد. بارتولد نخستين كسي است كه در تدوين تاريخ اقوام سرزمينهاي آسياي ميانه از مآخذ و متون اصيل استفاده كرده است. اين خاورشناس بزرگ، بر اثر تبحر و آشنايى عميق با زبانهاي شرقي و استعداد عجيبي كه در تجزيه و تحليل متون و طرح مسائل جديد تاريخي داشته، تعداد چهارصد كتاب و رساله و مقاله در تاريخ و جغرافيا و فرهنگ و تمدن و مذاهب ملل مشرقِ نزديك و ميانه تاليف كرده كه بيش از 20 اثر آن درباره اسلام و ايران است. تاليفات وي در اسلامشناسي مبتني بر اسناد و مدارك معتبر ميباشد و براي نگارش آنها، تمام كتابهايي را كه حاوي تاريخ اسلام بوده، بررسي كرده است. اين خاورشناس شهير روسي سرانجام در نوزدهم اوت 1930م در 61 سالگي درگذشت و در زادگاهش به خاك سپرده شد.
مرگ "ابونضال" يكي از شخصيت های معروف فلسطيني (2002م)
صبري النبا معروف به ابونضال از شخصيتهاي معروف فلسطيني، در ماه مه 1937م در حيفا در فلسطين به دنيا آمد. خانواده وي به هنگام اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي در سال 1948م از حيفا گريختند و پس از سكونت در نابلس، تحت حمايت اردن قرار گرفتند. ابونضال در 18 سالگي به ملي گرايان افراطي حزب بعث پيوست و در اواخر دهه 1950م راهي عربستان گرديد. در دهههاي 1950 و 1960م گروههاي فلسطيني مختلفي در شيخنشينهاي حاشيه جنوبي خليج فارس به وجود آمدند. ابونضال نيز به دليل تشكيل يك سازمان مخفي فلسطيني، در سال 1967م از عربستان اخراج شد و در اردن به جنبش چريكي فتح كه به تازگي توسط ياسر عرفات شكل گرفته بود، پيوست. وي در سال 1969م به عنوان نماينده