شـامگاه پنجشـنبه 16/6/1396 و در آستانه عید سعید غدیر،فرهنگسـرای نیـاوران شـاهد برنامـه ای زیبـا و صمیمـی درتجلیـل از چهـل سـال فعالیت هـای فرهنگی هنری انسـانی پـاک سرشـت، خاکسـار و هنرمند بـود که نامـش هماره عطر صفا و صمیمیت بر مشـام جان ها می افشـاند. مجلس از نظرتعـداد حاضـران چندان بزرگ نبود اما می تـوان گفت هرکدام از حضـار بـه تنهایی جمعیتی بودند چرا کـه ثروین طی چهل سـال حیـات هنـری خـود، روح و جـان بسـیاری انسـان ها را تسـخیر کـرده اسـت. او عـالوه بـر انسـان هـا طبیعـت را نیز مـی شناسـد، آهنگ بـاد و بـاران و لرزش برگ را مي شناسـد،آهنـگ رطوبت شـبنم و غرش رود را احسـاس مي کند، گوش جـان بـه زیـر و بـم خنیاگـري طبیعت سـپرده اسـت. ثروین مـردي اسـت کـه پنهان تریـن »گوشـه«ها و نواهـا در برابـر او رخ مي نماینـد... او نـه تنهـا در نواختن سـنتور کم نظیر اسـت بلکـه در روزگار مـا از ماهرتریـن سـازندگان ایـن سـاز اسـت. عشـق او بـه ایـن سـاز اصیل ایرانـی بود کـه وادارش کـرد، در آغـاز نواختن سـنتور چنـد جمله ای از مهم تریـن دغدغه اش بگویـد. اسـتاد ثرویـن خطـاب به مسـوولین فرهنگـی، هنری کشـورمان گفـت: اگـر روزی تـار را از مـا ربودنـد و پـس از آن داد و فریـاد برآوردیـم کـه این سـاز بـرای ما بوده اسـت، امروز بر مسـوولین اسـت که تا دیر نشـده اسـت، نسبت به پیشنهاد ثبـت سـنتور این سـاز اصیل ایرانـی اقدام کننـد. ثروین عالوه بر موسـیقی در هنر مینیاتور نیز بسـیار چهره دسـت اسـت ودر خوشنویسـی اسـتادی ممتـاز و همیـن امر باعث شـده بود که خوشنویسـان ممتاز و نقاشان و مینیاتوریست های مطرح آذربایجـان بـرای ادای احتـرام به ثرویـن از تبریز آمـده بودند، بسـیاری از هنرمندان شـهرمان در جمع صمیمی بزرگداشـت - کـه مـن از آن به " حضور خلـوت انس" تعبیر کردم- حاضر بودنـد از کوهپایـه تـا فرزبد و...شـرح اجمالی مراسـم این گونه بـود... ابتـدا فیلـم مسـتند داسـتانی بیسـت دقیقه ای بـه نام "ثرویـن" بـه نمایـش در آمـد کـه تهیه کننـده آن دوسـت و همـکار قدیمـم و از مدیـران هنرمند صداوسـیمای جمهوری اسـالمی ایـران عبدالحمیـد ارجمنـد و پژوهشـگر، کارگردان وسـازنده آن فرشـاد اکتسـابی هسـتند. فیلمـی کـه بیـش تر از کالم از عنصـر موسـیقی بهـره برده اسـت. اثر عمیق اسـتاد سـید محمد حسـین شـهریار بـر روح و جان ثرویـن در فیلم بـه زیبایـی چهره نموده اسـت، از شـعرهایی کـه ثروین حین سـاختن سـنتور زمزمـه می کنـد، تا تحریـر تابلوهـای خط و نقاشـی خط که همه از شـهریار هسـتند. پس از نمایش فیلم بنـده را بـرای سـخن گفتـن فراخواندنـد. ضرورتی نبـود که از ثرویـن زیـاد سـخن بگویم چـون حاضران همگـی در حد من بلکـه بیـش تر ثروین را می شـناختند، اما اینجانب کـه دوران پنـج سـاله مدیرکلـی او بر اداره کل فرهنگ و ارشـاد اسـالمی در آذربایجـان شـرقی را دیـده بـودم، ایـن آرزو را اظهـار کردم کـه ای کاش روزی برسـد که مدیران عرصـه فرهنگ، اقتصاد، سیاسـت و... اگـر هم متخصـص و درس آموختـه آن عرصه ها نیسـتند حداقل بیگانـه با دانش و تجربه حـوزه مدیریتی خود نباشـند. با اشـاره به مهاجـرت نخبـگان از آذربایجـان و تبریز بـه تهـران و خارج از کشـور و ذکـر نمونه هایـی از آن ضرورت مطالعـه علمی آن و جلوگیری از این خسـران را متذکر شـدم و ذکـر خاطراتـی از مرحـوم آیـت اهلل محمـد حسـین انزابـی و جملـه معـروف ایشـان کـه " تبریز غری َ بـه دوشـردی ." وبه نقـدی آمیختـه بـه طنـز گفتم شـورای پنجم اسـالمی شـهرتبریـز با عدم انتخاب بموقع شـهردار کالنشـهر تبریـز در بین هشـت کالن شـهر کشـور در جایگاه آخرین ایسـتاده اسـت و بدیـن ترتیـب در یـک مـورد بـه شـهر آ خریـن تبدیـل شـده اسـت و ابـراز امیدواری کردم که شـب فرهنگی تبریـز که روز عیـد غدیـر در بـرج میالد تهـران برگزار مـی شـود، برنامه ای درخـور تبریـز و پهلوانـان علمی و فرهنگی آن باشـد، سـپس در حـد تـوان بیـان الکن ولی دردمنـد خودم از ثرویـن عزیز و توانایي هـای هنـری اش تجلیل کردم و مهـم ترین هنر وی را تواضع و خاکسـاری اش عنوان کردم، پس از آن سـپاس از دو انسـان شـریف و خدوم و دلسـوز تبریزی آقایان زکریا طرزمی و میـر طاهر موسـوی که برگزاری مراسـم تجلیـل از ثروین با تـالش هـای مجدانه آنها شـکل گرفته بـود... مطالـب دیگری هـم گفتـم کـه شـاید در فرصتـی مناسـب تـر مشـروح آن را گزارش کردم.
بعد از من اسـتاد کریم_مشـروطه چی متخلص به "سـؤنمز "را برای قرائت شـعری فراخواندند که برای ثروین سـروده بود، اسـتاد هم با اغتنام فرصت عالوه بر شـعر مذکور، سـروده ای طنـز ولـی محکـم دربـاره ضـرورت انجـام تعهـد دولـت و رئیـس جمهـور در عرصه ایجاد فرصت های مناسـب بـرای آمـوزش عمومـی و دانشـگاهی زبان ترکی بـرای حضار قرائـت کردنـد. بعـد از آن برنامـه جذاب موسـیقایی بـا اجرای هنرمندانه آهنگسـاز و پیانیسـت پراسـتعداد شـهرمان جناب "رضـا رضوی" اجرا شـد که بخشـی از آن با خوانندگی جناب دکتر فصیحی و برپایه شـعرهای اسـتاد شـهریار سـاخته شده بـود و در بخشـی دیگـر رضوی قطعاتـی دل انگیز هـم خواند و هـم نواخـت، کـه بسـیار مـورد توجه قـرار گرفت. سـخنران بعدی پژوهشـگر نامدار موسـیقی جناب "میرعلینقی" بود که گفـت: کار اصلی من نقد موسـیقیدانان اسـت، امـا به صراحت مـی گویـم طـی بیـش از یـک دهـه همـکاری و ممارسـت با جنـاب ثرویـن و خانـواده اش هنوز نتوانسـته ام نکتـه ای پیدا کنـم کـه بر اسـاس آن مطلبی حـاوی انتقـاد از اسـتاد ثروین بنویسـم. برنامـه بـه انتهـای خـود نزدیـک می شـد و همگان انتظار سـخن گفتـن از ثروین را داشـتند، اما بـر خالف انتظار برنامـه هایـی از ایـن قبیـل جناب ثروین برای سـخن پشـت تریبون نرفت بلکه پشـت سـنتور نشسـت و حرف هایش را با زخمـه هایی که بر سـیم های سـنتور نواخـت ادا کرد و جناب مهنـدس خرمـی را کـه در انجمنی ادبـی با نوازندگی سـنتور ثرویـن آواز می خواند، بـه همراهی خواند و قطعاتی خواندند و نواختنـد که گرمی و شـور و حرارتی خاص به برنامه بخشـید. ثرویـن کـه قصـد سـخنرانی نداشـت اما نکتـه ای مهـم را در همـان پشـت سـنتور متذکر شـد او پس از سـپاس گـزاری از حضـار و برگزارکننـدگان گفت: این سـال هـا در ثبت مواریث فرهنگـی بـه نام کشـورهای منطقـه همه از همدیگر سـبقت مـی گی ِ رنـد از سـاز ِ تـار تا نان لواش. سـنتور سـازی اسـت که بـه شـکل های انـدک متفاوت در شـبه قاره و آسـیای مرکزی ً ایرانی اسـت. تا کشـوری نواخته می شـود، اما این سـاز اصالتا دیگر داعیه مالکیت آن را سـر نداده اسـت، مسـوولین مرتبط کشـورمان در سـازمان ملل متحد "یونسـکو" نسبت به ثبت آن بـه نـام کشـور پهنـاور و سـرافرازمان ایـران اقـدام نمایند. بدیـن ترتیـب مجلـس انـس دو سـاعته تجلیل از چهل سـال خدمات فرهنگی هنری اسـتاد یعقوب ثروین که با مسـاعدت و همراهـی مدیـر خـوش قریحـه و توانـای فرهنگسـرا جناب سـجادی شـکل گرفته بـود به پایان رسـید.
----------------------------------------------------
برای مطالعه مستقیم مطلب فوق ازنسخه اینترنتی روزنامه عصر آزادی ، از این لینک استفاده کنید.