شنبه, 21 مرداد 1396 ساعت 17:09

انتظار ظهور در مبارزه با ستم

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

انتظار، خيرگى چشمهاى زمينيان است؛  شايد به آن روزنه‏اى كه عرش گشوده است. چشم دوختن به آن خورشيدى است كه از روزنه در تابش است و انوار بهشتى بر زمين مى‏افشاند، اما انسان آنچه را كه بايد، از عرش ستانده است. كه انسان خواستنى‏ترين گلهاى بهشتى را با عميق‏ترين نياز دلش چيده است و زمين بارها و بارها در گلباران بهشت و بهشتيان مطهر شده است. و چنين است كه خورشيد زمين، در زمين مى‏خرامد و هواى زمين را، ذرات زمين را، منور مى‏كند. و زمينيان، شگفتا كه سالهاى دير و دور را در اين نورانى‏ترين لحظه‏هاى رب‏العرش زيسته‏اند و باز چشم به آسمان دارند. اما آسمان بار امانتهاى خود را بر دوش احسن الخالقين نهاده و سبك شده است، آن سان سبك كه پرنده در پروازش. همه تقديس خداوندى بر خاك نازل شده است. پيامبران همه از عرش بر زمين گام نهاده‏اند. و مگر خداوند متعال مشتى خاك را برنگرفت و بر وى ندميد؟ بر دميد تا خاك، انسان شد. و مگر مشتى خاك و گل انسان را نگذاشتند كه سالهاى سال، در انتظار در تابش خورشيد بماند؟بماند... بماند. شايد از همان است كه انتظار شيوه انسان شده است; خيره شدن به ابعاد كهكشانها، تا آن انفجار بزرگ آغاز شود و نور عظيم پديد آيد، اما نور عظيم اين بار نه از مشرق آسمان كه از مشرق زمين پديدار خواهد شد... زمينى كه خدايش، مهبط احسن‏الخالقين‏اش خواست. كه بهشت گنجايش حجم اين انتظار را نداشت، كه آسمان توان بركشيدن بار انتظار را نداشت، كه سينه انسان را گشوده بودند تا انتظارش بياموزند. و اگر زمين، روزى مطلع خورشيد خواهد بود، هم از آن روست كه انسان به جستجوى خود برآيد و بداند كه بايد در همين نزديكى‏ها باشد. اگر خدا از رگ گردن به او نزديك‏تر است، امام(ع) در منظر دو نگاهش است. اگر سر فرود آرد از خيرگى، و خويش را در صيقل زمين بنگرد. امام زمان(ع) همين نزديكى‏هاست. پيچيده در شولاي نور بر ستيغ زمان ايستاده‌ و زمين، با حسرت و تلهف، در مدار همواره اش انتظار طولاني خود را هر روز دوره مي‌کند. زمين، بي تاب مي‌چرخد و در سرسام چرخش بي نهايت، مچاله مي‌شود. رشته رگهايش در جاذبه‌اي لايتناهي درهم ‏فشرده مي‌شود! زمين، در انتظار فرج، نفس نفس مي‌زند. و او در اوج آرزوهاي زمينيان ايستاده است.‏ اينك بر ما منتظرين ظهور است كه يا الله بگوييم و قلبهايمان را در مشتهايمان بگيريم، رو به آن سمت ره بپوييم. نترسيم از سمومى كه بر ما خواهند وزيد. اوج بگيريم. از فراز گردنه ملكوت، زمين را تماشا كنيم. اگر آن نقطه سبز، سبزترين سبز را ديديم و هوايش را حس كرديم و در حافظه‏مان نفس كشيديم، بدانيم كه پيدا كرده‏ايم آن يعسوب‏المتقين و عزالموحدين را.‏ هر بامداد كه، زمينيان از رؤياي ظهور خليفه خدا سر بر مي‌دارند  و انگشتها بر پيشاني فشرده، از درهاي نيمه باز خانه‌هاي خاموش و منتظر در کوچه‌ها و خيابانها سرک مي‌کشند و نام آسماني حضرتش را زمزمه مي‌کنند.‏ ‏ايستاده در منظر آرزوي غربتيان خاک نشين، پنجره‌هايمان را، به اميد بشارتش هر صبح به سوي خورشيد مي‌گشاييم و خورشيد، بر عادت مشرقي خود، بر سينه‌هايمان -سنگين از هُرم داغ انتشار- دامن مي‌گسترد و انتظار نگاه آتشناکش گونه‌هاي اضطرابمان را مي‌سوزاند. در زواياي پنهان بودنمان _ بود ني همه انتظار _ در التهاب سرشکمان مي‌گذرانيم. هر صبح، زنان نور، سرشت غبار روزان پلاسيده را از مسيرگامهاي نورانيش مي‌زدايند. هر صبح، مردان روشن بين، از خانه‌هاي سپيده‌دمان به سوي مسيرش درمي‌گشايند؛ به سوي معبري، که از انتهاي هرچه غربت، آغاز مي‌شود.‏ چشم در راهان مهدى(عج)، لواي لايح حق بر دوش، به پيشوازش مي‌شتابند و اين بشارت را، از رسول گرامي اسلام(ص)، فراياد دارند: «‏اگر از دنيا يک روز باقي مانده باشد، خداوند آن را طولاني مي‌کند تا مردي از امت من و اهل بيت من را، برانگيزاند که اسم او اسم من است و زمين را که پر از ظلم و جور بوده است از قسط و ‏عدل پر مي‌گرداند.»‏ ‏ و تو يا صاحب العصر و الزمان،‌اي عدالت گستر آخرين! که عباي ياس بوي حضرت محمد(ص) را بر دوش داري، کي مي‌رسي ز راه و گرد غربت ما را به تبسمي شيرين، از ديدگان ما مي‌زدايي؟ تبسمي که عطر همة گلهاي محمدي را در خود نهفته دارد؛ تبسمي که پايان تسلط مستکبران خواهد بود.‏ ‏و ماکي مي‌رسد که نگاهمان را جلا بدهيم در آبگينه‌سان رد پاي تو؟‏ اي کاش...‌اي کاش، در جمعه‌اي که ديده در ديده خورشيد در حال غروب غمگين ‏نشسته‌ايم، ناگه طلوع کني... ناگه طلوع کني.‏ ‏اي دستهايت اعتماد عدالت! ديدگان منتظر بر لبان مبارک توست که عدالت خواهي افشاند در زمين.‏ ديگر، زمين را پا ياب اين ستمها نيست؛ وارثان زمين در جستجوي مهر تو هستند تا از نکال دير سال باز رهند: «اکفياني فانکما کافيان وانصراني فانکما ناصران.» ‌اي آخرين حجت حق، اينک، جهان را به پذيرة فرخنده گامهايت مي‌آوريم. طلوع لواي خون نشانت را منتظريم و انتظار فرج جز ستيهيدن با ستم نيست.‏ وقتى كه عود بسوزانى تا سرايت معطر شود، وقتى كه قرآن بخوانى تا روحت مطهر شود... چون نسيمى بر خانه‏ات مى‏گذرد و در صميم خلوت ملكوتى‏ات انباز مى‏شود.‏ السلام عليك يا سبيل‏الله‏السلام عليك يا نورالله‏الذى لايطفى‏ميثاقى لديك اذ انت نظام‏الدين‏ و خداوند با ظهور آخرين خليفه خود بر زمين، آزمون آخرين بشر را آغاز خواهد كرد.‏ يا رب‏العالمين و اظهر كلمتك‏التامة و مغيبك فى‏ارضك ‏ بايد كه رجعتى به قلبهامان بكنيم. از سلامتشان بپرسيم. دست ‏بكشيم و جنس قلبهايمان را بدانيم. كه خداوند ما را با قلبهايمان به امتحان مى‏كشد.‏اگر قلبهامان را سكه‏هاى قلب، نستانده باشند، اگر هنوز در شبانگاهان آدينه روز، از پس انتظارى، انگار كه ابدى، اندوهى چنگ بر جانمان مى‏اندازد و هراس مرگ قبل از ظهور، روحمان را مى‏افسرد...‏ مولاى فان ادركنى الموت قبل ظهورك فانى اتوسل بك و بآبائك الطاهرين الى‏الله تعالى اي حجت خدا! ما را درياب!‏ ‏«الغوث، الغوث، الغوث؛ ادرکني، ادرکني، ادرکني؛ الساعه، الساعه، الساعه».

 

 لینک مقاله فوق در روزنامه اطلاعات مورخ پنجشنبه 1396/2/21 را می توانید از اینجا بیابید.

 

خواندن 1105 دفعه آخرین ویرایش در شنبه, 21 مرداد 1396 ساعت 17:09

نظر دادن

یادی از دوران نمایندگی در مجلس شورای اسلامی

پشت صحنه حضورم در برنامه زير نور ماه در شبكه جهانى سحر

تازه ها

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ، صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

درگذشت احياگر موسيقي «فلك» ، صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/12/2

شنبه, 19 اسفند 1402 09:38

استاد دولتمند خال‌اف‌ خواننده «آمدم ‌اي شاه پناهم بده» و «دور مشو، دور مشو» به ابديت پيوست.  دوست گرامي‌ام استاد دولتمند خال‌اف، آهنگساز، نوازنده و احياگر موسيقي «فلك»‌ دار فاني را...

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

بعثت شادابي حيات - صفحه اول روزنامه اعتماد 1402/11/18

پنج شنبه, 19 بهمن 1402 12:00

غبار كدورت و تيرگي فرونشسته بر جهان چنان غليظ بود كه گويي هيچ صبحي در پس پرده نيست و خورشيد روشناي خويش را براي هميشه از زمين برگرفته است و...

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

حضور در تئاتر لیلی و مجنون در تالار وحدت ؛ نمایشی از یعقوب صدیق جمالی

سه شنبه, 10 بهمن 1402 18:18

نمایش لیلی و مجنون به کارگردانی و نویسندگی یعقوب صدیق جمالی به زبان ترکی آذربایجانی بر اساس مثنوی «لیلی و مجنون» اثر حکیم ملا محمد فضولی در تالار وحدت تهران...

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

بزرگداشت هشتادوچهارمین سالگرد تولد استاد ساوالان

پنج شنبه, 21 دی 1402 18:25

روز یکشنبه سوم دی ماه کانون هنرمندان آذربایجان در تهران ، مراسمی به مناسبت هشتاد و چهار سالگی استاد حسن مجید زاده متخلص به ساوالان برگزار کرد . در این...

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

" جلوه رفیع جلال "، پاسداشت نیم قرن تلاش استاد جلال رفیع در عرصه روزنامه نگاری

پنج شنبه, 21 دی 1402 15:22

تالار سید محمود دعائی در موسسه اطلاعات روز سه شنبه دوازدهم دی ماه شاهد مراسمی به یاد ماندنی بود . این مراسم که برای تجلیل از خدمات نیم قرن استاد"...

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

پای سخن شاگرد استاد شهریار ؛ بسیاری از اشعار شهریار منتشر نشده است.

سه شنبه, 23 آبان 1402 15:34

 شاعر و نویسنده زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان استاد شهریار بیان کرد:متاسفانه شهریار شناسی در ایران هنوز بسیار ضعیف است، درحالیکه در دانشکده های پیرامونی لااقل در دانشکده...

حق تكثير كليه محتواى تصويرى، صوتى و نوشتارى اين وبسايت متعلق است به على اصغر شعردوست .